Sooreh البقرة
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحِيمِ الم
1به نام خداى گستردهمهر مهرورز؛ الف، لام، ميم.
ذٰلِكَ الْكِتابُ لا رَيْبَ فِيهِ هُديً لِلْمُتَّقِينَ
2آن كتاب [با عظمت] هيچ ترديدى در آن نيست. [و] راهنماى پارسايان (خود نگهدار) است.
الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ وَ يُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ يُنْفِقُونَ
3(همان) كسانى كه به (آنچه از حس) پوشيده، ايمان مىآورند و نماز را به پا مىدارند، و از آنچه كه روزى آنان كردهايم (در راه خدا) مصرف مىكنند.
وَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِما أُنْزِلَ إِلَيْكَ وَ ما أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِكَ وَ بِالْآخِرَةِ هُمْ يُوقِنُونَ
4و كسانى كه به آنچه به سوى تو فرو فرستاده شده، و آنچه پيش از تو [بر پيامبران] فرو فرستاده شده، ايمان مىآورند، و آنان به آخرت يقين دارند.
أُولئِكَ عَليٰ هُديً مِنْ رَبِّهِمْ وَ أُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ
5آنان از راهنمايى پروردگار خويش برخوردارند، و تنها آنان رستگارند.
إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا سَواءٌ عَلَيْهِمْ أَ أَنْذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنْذِرْهُمْ لا يُؤْمِنُونَ
6در حقيقت كسانى كه كفر ورزيدند، بر آنان يكسان است كه هشدارشان بدهى يا هشدارشان ندهى، ايمان نمىآورند.
خَتَمَ اللَّهُ عَليٰ قُلُوبِهِمْ وَ عَليٰ سَمْعِهِمْ وَ عَليٰ أَبْصارِهِمْ غِشاوَةٌ وَ لَهُمْ عَذابٌ عَظِيمٌ
7خدا بر دلهاى آنان و بر گوششان مهر نهاده، و بر چشمانشان پردهايست و عذاب بزرگى براى ايشان است.
وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَقُولُ آمَنَّا بِاللَّهِ وَ بِالْيَوْمِ الْآخِرِ وَ ما هُمْ بِمُؤْمِنِينَ
8و برخى از مردم كسانى هستند كه مىگويند:« به خدا و به روز بازپسين ايمان آوردهايم. »در حالى كه آنان مؤمن نيستند.
يُخادِعُونَ اللَّهَ وَ الَّذِينَ آمَنُوا وَ ما يَخْدَعُونَ إِلَّا أَنْفُسَهُمْ وَ ما يَشْعُرُونَ
9با خدا و كسانى كه ايمان آوردهاند، نيرنگ مىبازند، در حالى كه جز برخودشان نيرنگ نمىزنند و (با درك حسى) متوجه نمىشوند.
فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ فَزادَهُمُ اللَّهُ مَرَضاً وَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِيمٌ بِما كانُوا يَكْذِبُونَ
10در دلهاى آنان [نوعى] بيمارى است، و خدا بر بيمارى آنان افزوده، و به خاطر دروغگويى هميشگى آنان، عذاب دردناكى بر ايشان است.
وَ إِذا قِيلَ لَهُمْ لا تُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ قالُوا إِنَّما نَحْنُ مُصْلِحُونَ
11و هنگامى كه به آنان گفته شود:« در زمين فساد مكنيد؛ »مىگويند:« ما فقط اصلاح گريم. »
أَلا إِنَّهُمْ هُمُ الْمُفْسِدُونَ وَ لٰكِنْ لا يَشْعُرُونَ
12آگاه باشيد كه آنان فقط فسادگرند و ليكن (با درك حسى) متوجه نمىشوند.
وَ إِذا قِيلَ لَهُمْ آمِنُوا كَما آمَنَ النَّاسُ قالُوا أَ نُؤْمِنُ كَما آمَنَ السُّفَهاءُ أَلا إِنَّهُمْ هُمُ السُّفَهاءُ وَ لٰكِنْ لا يَعْلَمُونَ
13و هنگامى كه به آنان گفته شود:« همانگونه كه مردم ايمان آورند [شما هم] ايمان آوريد. »مىگويند:« آيا همان گونه كه سبك سران ايمان آوردند، ايمان بياوريم؟! »آگاه باشيد كه فقط آنان سبك سرند و ليكن نمىدانند.
وَ إِذا لَقُوا الَّذِينَ آمَنُوا قالُوا آمَنَّا وَ إِذا خَلَوْا إِليٰ شَياطِينِهِمْ قالُوا إِنَّا مَعَكُمْ إِنَّما نَحْنُ مُسْتَهْزِءُونَ
14و هنگامى كه كسانى را كه ايمان آوردهاند ملاقات كنند، مىگويند:« ايمان آورديم. »و هنگامى كه با شيطان (صفت) هاى خود خلوت كنند، مىگويند:« در حقيقت ما با شماييم ما [آنان را] فقط ريشخند مىكنيم. »
اللَّهُ يَسْتَهْزِئُ بِهِمْ وَ يَمُدُّهُمْ فِي طُغْيانِهِمْ يَعْمَهُونَ
15خدا آنان را ريشخند مىكند، و آنان را در حالى كه در طغيانشان سرگردان مىشوند فرو مىگذارد.
أُولئِكَ الَّذِينَ اشْتَرَوُا الضَّلالَةَ بِالْهُديٰ فَما رَبِحَتْ تِجارَتُهُمْ وَ ما كانُوا مُهْتَدِينَ
16آنان كسانى هستند كه« گمراهى »را با« راهنمايى »مبادله كردند، پس داد و ستدشان سودى نكرد و ره يافته نبودند.
مَثَلُهُمْ كَمَثَلِ الَّذِي اسْتَوْقَدَ ناراً فَلَمَّا أَضاءَتْ ما حَوْلَهُ ذَهَبَ اللَّهُ بِنُورِهِمْ وَ تَرَكَهُمْ فِي ظُلُماتٍ لا يُبْصِرُونَ
17مثال آنان همانند مثال كسانى است كه آتشى افروختند و هنگامى كه (آتش) پيرامونشان را روشن ساخت، خدا نورشان را برد، و در تاريكىها رهايشان كرد در حالى كه نمىبينند.
صُمٌّ بُكْمٌ عُمْيٌ فَهُمْ لا يَرْجِعُونَ
18[آنان] ناشنوا، گنگ [و] نابينايند و آنان (از راه خطا) باز نمىگردند.
أَوْ كَصَيِّبٍ مِنَ السَّماءِ فِيهِ ظُلُماتٌ وَ رَعْدٌ وَ بَرْقٌ يَجْعَلُونَ أَصابِعَهُمْ فِي آذانِهِمْ مِنَ الصَّواعِقِ حَذَرَ الْمَوْتِ وَ اللَّهُ مُحِيطٌ بِالْكافِرِينَ
19يا همچون (گرفتاران در) رگبارى از آسمان كه در آن تاريكىها و رعد و برق است؛ بر اثر (صداى) آذرخشها از بيم مرگ، انگشتانشان را در گوشهاى خود مىگذارند و خدا بر كافران احاطه دارد.
يَكادُ الْبَرْقُ يَخْطَفُ أَبْصارَهُمْ كُلَّما أَضاءَ لَهُمْ مَشَوْا فِيهِ وَ إِذا أَظْلَمَ عَلَيْهِمْ قامُوا وَ لَوْ شاءَ اللَّهُ لَذَهَبَ بِسَمْعِهِمْ وَ أَبْصارِهِمْ إِنَّ اللَّهَ عَليٰ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ
20نزديك است كه برق، چشمانشان را بگيرد؛ هر گاه كه بر آنان روشنى بخشد، در آن گام زنند؛ و هنگامى كه بر آنان تاريك شود، مىايستند. و اگر (بر فرض) خدا مىخواست، حتما گوش آنان و چشمهايشان را [از بين] مىبرد، [چرا] كه خدا بر هر چيز تواناست.
يا أَيُّهَا النَّاسُ اعْبُدُوا رَبَّكُمُ الَّذِي خَلَقَكُمْ وَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ
21اى مردم! پروردگارتان را پرستش كنيد، كسى كه شما و كسانى را كه پيش از شما بودند آفريد، تا شايد شما [خودتان را] حفظ كنيد.
الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ فِراشاً وَ السَّماءَ بِناءً وَ أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَأَخْرَجَ بِهِ مِنَ الثَّمَراتِ رِزْقاً لَكُمْ فَلا تَجْعَلُوا لِلَّهِ أَنْداداً وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُونَ
22(همان) كسى كه زمين را بسترى و آسمان را بنايى براى شما قرار داد و از آسمان آبى فرو فرستاد، و بوسيله آن از محصولات رزقى براى شما بيرون آورد، پس براى خدا همانندهايى (معبودگونه) قرار ندهيد، در حالى كه شما مىدانيد.
وَ إِنْ كُنْتُمْ فِي رَيْبٍ مِمَّا نَزَّلْنا عَليٰ عَبْدِنا فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِنْ مِثْلِهِ وَ ادْعُوا شُهَداءَكُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ
23و اگر از آنچه كه بر بنده خود (پيامبر) فرو فرستاديم در ترديد هستيد، پس اگر راست گوييد سورهاى از همانندش بياوريد، و گواهانتان را كه جز خدايند، فرا خوانيد.
فَإِنْ لَمْ تَفْعَلُوا وَ لَنْ تَفْعَلُوا فَاتَّقُوا النَّارَ الَّتِي وَقُودُهَا النَّاسُ وَ الْحِجارَةُ أُعِدَّتْ لِلْكافِرِينَ
24و اگر (چنين) نكرديد- و (هرگز) نخواهيد كرد- پس [خود را] از آتشى حفظ كنيد كه هيزم آن مردم و سنگهاست در حالى كه براى كافران آماده شده است.
وَ بَشِّرِ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ أَنَّ لَهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ كُلَّما رُزِقُوا مِنْها مِنْ ثَمَرَةٍ رِزْقاً قالُوا هٰذَا الَّذِي رُزِقْنا مِنْ قَبْلُ وَ أُتُوا بِهِ مُتَشابِهاً وَ لَهُمْ فِيها أَزْواجٌ مُطَهَّرَةٌ وَ هُمْ فِيها خالِدُونَ
25و به كسانى كه ايمان آوردهاند، و [كارهاى] شايسته انجام دادهاند، مژده ده، كه بوستانهايى [از بهشت] براى آنان است كه از زير [درختان] ش نهرها روان است. هر گاه ميوهاى از آن، به آنان روزى داده شود، مىگويند:« اين چيزى است كه از پيش به ما روزى داده شده بود. »و از آن (روزى) به آنان داده شده، در حالى كه همگون است؛ و در آن (باغهاى بهشتى) برايشان همسرانى پاكيزه است در حالى كه آنان در آنجا ماندگارند.
إِنَّ اللَّهَ لا يَسْتَحْيِي أَنْ يَضْرِبَ مَثَلاً ما بَعُوضَةً فَما فَوْقَها فَأَمَّا الَّذِينَ آمَنُوا فَيَعْلَمُونَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّهِمْ وَ أَمَّا الَّذِينَ كَفَرُوا فَيَقُولُونَ ما ذا أَرادَ اللَّهُ بِهٰذا مَثَلاً يُضِلُّ بِهِ كَثِيراً وَ يَهْدِي بِهِ كَثِيراً وَ ما يُضِلُّ بِهِ إِلَّا الْفاسِقِينَ
26در حقيقت خدا شرم نمىكند كه به پشهاى و فراتر از آن مثلى بزند، و اما كسانى كه ايمان آوردهاند پس مىدانند كه آن [مثل]، حقيقتى از طرف پروردگارشان است، و اما كسانى كه كفر ورزيدند، پس مىگويند:« خدا از اين مثل چه اراده كرده است؟ بسيارى را با آن گمراه مىنمايد و بسيارى را با آن راهنمايى مىكند. »در حالى كه جز نافرمانبرداران را بدان گمراه نمىسازد.
الَّذِينَ يَنْقُضُونَ عَهْدَ اللَّهِ مِنْ بَعْدِ مِيثاقِهِ وَ يَقْطَعُونَ ما أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ يُوصَلَ وَ يُفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ أُولئِكَ هُمُ الْخاسِرُونَ
27(همان) كسانى كه پيمان خدا را، پس از محكم ساختن آن مىشكنند و آنچه را خدا به پيوستنش فرمانداده، مىگسلند، و در زمين فساد مىكنند تنها آنان زيانكارند.
كَيْفَ تَكْفُرُونَ بِاللَّهِ وَ كُنْتُمْ أَمْواتاً فَأَحْياكُمْ ثُمَّ يُمِيتُكُمْ ثُمَّ يُحْيِيكُمْ ثُمَّ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ
28چگونه خدا را انكار مىكنيد و حال آنكه مردگانى بوديد و شما را زنده كرد، سپس شما را مىميراند، سپس شما را زنده مىكند. سپس فقط به سوى او باز گردانده مىشويد.
هُوَ الَّذِي خَلَقَ لَكُمْ ما فِي الْأَرْضِ جَمِيعاً ثُمَّ اسْتَويٰ إِلَي السَّماءِ فَسَوَّاهُنَّ سَبْعَ سَماواتٍ وَ هُوَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ
29او كسى است كه همه آنچه در زمين است را براى شما آفريد، سپس به آسمان پرداخت، و آنها را [بصورت] هفت آسمان مرتب نمود و او به هر چيزى داناست.
وَ إِذْ قالَ رَبُّكَ لِلْمَلائِكَةِ إِنِّي جاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً قالُوا أَ تَجْعَلُ فِيها مَنْ يُفْسِدُ فِيها وَ يَسْفِكُ الدِّماءَ وَ نَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَ نُقَدِّسُ لَكَ قالَ إِنِّي أَعْلَمُ ما لا تَعْلَمُونَ
30(و ياد كن) هنگامى را كه پروردگارت به فرشتگان فرمود:« در حقيقت من در زمين، جانشينى [نمايندهاى] قرار مىدهم. » (فرشتگان) گفتند:« آيا در آن كسى را قرار مىدهى كه در آن فساد كند و خونها بريزد؟ در حالى كه ما به ستايش تو تنزيه مىگوييم، و تو را پاك مىشماريم. » (پروردگار) گفت:« در واقع من آنچه را كه [شما] نمىدانيد، مىدانم. »
وَ عَلَّمَ آدَمَ الْأَسْماءَ كُلَّها ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَي الْمَلائِكَةِ فَقالَ أَنْبِئُونِي بِأَسْماءِ هٰؤُلاءِ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ
31و [خدا] همه نامها را به آدم آموخت؛ سپس آنها را بر فرشتگان عرضه نمود و گفت:« اگر راست گوييد، نامهاى ايشان را به من خبر دهيد. »
قالُوا سُبْحانَكَ لا عِلْمَ لَنا إِلَّا ما عَلَّمْتَنا إِنَّكَ أَنْتَ الْعَلِيمُ الْحَكِيمُ
32(فرشتگان) گفتند:« منزهى تو! ما هيچ دانشى جز آنچه به ما آموختهاى نداريم، [چرا] كه تنها تو دانا [و] فرزانهاى. »
قالَ يا آدَمُ أَنْبِئْهُمْ بِأَسْمائِهِمْ فَلَمَّا أَنْبَأَهُمْ بِأَسْمائِهِمْ قالَ أَ لَمْ أَقُلْ لَكُمْ إِنِّي أَعْلَمُ غَيْبَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ أَعْلَمُ ما تُبْدُونَ وَ ما كُنْتُمْ تَكْتُمُونَ
33[خدا] فرمود:« اى آدم! آنان را به نامهايشان خبر ده. »و هنگامى كه [آدم] آنان را به نامهايشان خبر داد، (خدا) گفت:« آيا به شما نگفتهام كه من نهان آسمانها و زمين را مىدانم؟! و (نيز) آنچه را آشكار مىكنيد و آنچه را همواره پنهان مىداشتيد، مىدانم. »
وَ إِذْ قُلْنا لِلْمَلائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِيسَ أَبيٰ وَ اسْتَكْبَرَ وَ كانَ مِنَ الْكافِرِينَ
34و (ياد كن) هنگامى را كه به فرشتگان فرموديم:« براى آدم سجده كنيد. »و (همگى) سجده كردند، جز ابليس كه سر باز زد، و تكبر ورزيد در حالى كه از كافران شد.
وَ قُلْنا يا آدَمُ اسْكُنْ أَنْتَ وَ زَوْجُكَ الْجَنَّةَ وَ كُلا مِنْها رَغَداً حَيْثُ شِئْتُما وَ لا تَقْرَبا هذِهِ الشَّجَرَةَ فَتَكُونا مِنَ الظَّالِمِينَ
35و گفتيم:« اى آدم! تو و همسرت در باغ آرام گيريد؛ و از (نعمتهاى) آن، از هر جا خواستيد، فراوان و گوارا بخوريد؛ و [لى] نزديك اين درخت نشويد؛ كه از ستمكاران خواهيد شد. »
فَأَزَلَّهُمَا الشَّيْطانُ عَنْها فَأَخْرَجَهُما مِمَّا كانا فِيهِ وَ قُلْنَا اهْبِطُوا بَعْضُكُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ وَ لَكُمْ فِي الْأَرْضِ مُسْتَقَرٌّ وَ مَتاعٌ إِليٰ حِينٍ
36و شيطان آن دو را از آن (باغ) بلغزانيد؛ و آن دو را از آنچه در آن بودند، بيرون كرد. و [به آنها] گفتيم:« (از مقام خويش) فرو آييد، در حالى كه برخى از شما دشمن برخى [ديگر] هستيد. و براى شما در زمين، تا زمانى [معين]، قرارگاه و وسيله بهرهبردارى است. »
فَتَلَقَّي آدَمُ مِنْ رَبِّهِ كَلِماتٍ فَتابَ عَلَيْهِ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ
37و آدم از پروردگارش كلماتى را دريافت نمود؛ و [خدا] توبه او را پذيرفت، [چرا] كه تنها او بسيار توبهپذير [و] مهرورز است.
قُلْنَا اهْبِطُوا مِنْها جَمِيعاً فَإِمَّا يَأْتِيَنَّكُمْ مِنِّي هُديً فَمَنْ تَبِعَ هُدايَ فَلا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ
38گفتيم:« همگى از آن، فرو آييد! و اگر رهنمودى از طرف من براى شما آمد، پس كسانى كه از رهنمود من پيروى كنند، پس نه هيچ ترسى بر آنان است و نه آنان اندوهگين مىشوند.
وَ الَّذِينَ كَفَرُوا وَ كَذَّبُوا بِآياتِنا أُولئِكَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فِيها خالِدُونَ
39و كسانى كه كفر ورزيدند، و نشانههاى ما را دروغ انگاشتند آنان اهل آتشند؛ در حالى كه ايشان در آنجا ماندگارند. »
يا بَنِي إِسْرائِيلَ اذْكُرُوا نِعْمَتِيَ الَّتِي أَنْعَمْتُ عَلَيْكُمْ وَ أَوْفُوا بِعَهْدِي أُوفِ بِعَهْدِكُمْ وَ إِيَّايَ فَارْهَبُونِ
40اى بنى اسرائيل (فرزندان يعقوب) نعمت مرا، كه بر شما ارزانى داشتم به ياد آوريد؛ و به پيمانم وفا كنيد، تا به پيمانتان وفا كنم و فقط از (مخالفت) من بهراسيد!
وَ آمِنُوا بِما أَنْزَلْتُ مُصَدِّقاً لِما مَعَكُمْ وَ لا تَكُونُوا أَوَّلَ كافِرٍ بِهِ وَ لا تَشْتَرُوا بِآياتِي ثَمَناً قَلِيلاً وَ إِيَّايَ فَاتَّقُونِ
41و به آنچه فرو فرستادم (قرآن) ايمان آوريد، در حالى كه مؤيد چيزى است كه با شماست. و نخستين انكار كننده آن نباشيد؛ و بهاى اندك را با آيات من مبادله نكنيد؛ و تنها (از عذاب) من (خودتان) را حفظ كنيد.
وَ لا تَلْبِسُوا الْحَقَّ بِالْباطِلِ وَ تَكْتُمُوا الْحَقَّ وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُونَ
42و حق را با باطل نياميزيد؛ و حق را پنهان نكنيد در حالى كه شما مىدانيد.
وَ أَقِيمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّكاةَ وَ ارْكَعُوا مَعَ الرَّاكِعِينَ
43و نماز را بر پا داريد، و [ماليات] زكات را بپردازيد، و با ركوع كنندگان، ركوع كنيد.
أَ تَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبِرِّ وَ تَنْسَوْنَ أَنْفُسَكُمْ وَ أَنْتُمْ تَتْلُونَ الْكِتابَ أَ فَلا تَعْقِلُونَ
44آيا مردم را به نيكى فرمان مىدهيد، و خودتان را فراموش مىكنيد، در حالى كه شما كتاب (خدا) را مىخوانيد؟! پس آيا خردورزى نمىكنيد؟!
وَ اسْتَعِينُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاةِ وَ إِنَّها لَكَبِيرَةٌ إِلَّا عَلَي الْخاشِعِينَ
45و بوسيله شكيبايى و نماز يارى جوييد؛ در حالى كه مسلما اين (كار) جز بر فروتنان، گران است.
الَّذِينَ يَظُنُّونَ أَنَّهُمْ مُلاقُوا رَبِّهِمْ وَ أَنَّهُمْ إِلَيْهِ راجِعُونَ
46(همان) كسانى كه مىدانند كه آنان پروردگارشان را ملاقات مىكنند، و اينكه آنان فقط به سوى او باز مىگردند.
يا بَنِي إِسْرائِيلَ اذْكُرُوا نِعْمَتِيَ الَّتِي أَنْعَمْتُ عَلَيْكُمْ وَ أَنِّي فَضَّلْتُكُمْ عَلَي الْعالَمِينَ
47اى بنى اسرائيل (فرزندان يعقوب)! نعمت مرا كه بر شما ارزانى داشتم به ياد آوريد، و اينكه من شما را بر جهانيان برترى بخشيدم.
وَ اتَّقُوا يَوْماً لا تَجْزِي نَفْسٌ عَنْ نَفْسٍ شَيْئاً وَ لا يُقْبَلُ مِنْها شَفاعَةٌ وَ لا يُؤْخَذُ مِنْها عَدْلٌ وَ لا هُمْ يُنْصَرُونَ
48و [خودتان را] از (عذاب) روزى حفظ كنيد، كه هيچ كس به جاى شخص (ديگرى) چيزى (از عذاب) كيفر نمىشود، و از او هيچ شفاعتى پذيرفته نمىشود، و هيچ عوضى از او گرفته نمىشود، و آنان يارى نمىشوند.
وَ إِذْ نَجَّيْناكُمْ مِنْ آلِ فِرْعَوْنَ يَسُومُونَكُمْ سُوءَ الْعَذابِ يُذَبِّحُونَ أَبْناءَكُمْ وَ يَسْتَحْيُونَ نِساءَكُمْ وَ فِي ذٰلِكُمْ بَلاءٌ مِنْ رَبِّكُمْ عَظِيمٌ
49و [ياد كنيد] هنگامى را كه شما را از (چنگ) فرعونيان نجات داديم، در حالى كه شما را (با شكنجه و) عذاب بدى مىآزردند؛ پسران شما را سر مىبريدند؛ و زنان شما را زنده نگاه مىداشتند و در اين [ها] آزمايش بزرگى از [جانب] پروردگارتان بود.
وَ إِذْ فَرَقْنا بِكُمُ الْبَحْرَ فَأَنْجَيْناكُمْ وَ أَغْرَقْنا آلَ فِرْعَوْنَ وَ أَنْتُمْ تَنْظُرُونَ
50و [ياد كنيد] هنگامى را كه با (ورود) شما دريا را شكافتيم؛ و شما را نجات داديم؛ و در حالى كه شما مىنگريستيد، فرعونيان را غرق ساختيم.
وَ إِذْ واعَدْنا مُوسيٰ أَرْبَعِينَ لَيْلَةً ثُمَّ اتَّخَذْتُمُ الْعِجْلَ مِنْ بَعْدِهِ وَ أَنْتُمْ ظالِمُونَ
51و (ياد كنيد) هنگامى را كه با موسى چهل شب وعده گذاشتيم؛ آنگاه پس از (رفتن) او، گوساله را (به پرستش) گرفتيد، در حالى كه شما ستمكار بوديد.
ثُمَّ عَفَوْنا عَنْكُمْ مِنْ بَعْدِ ذٰلِكَ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ
52آنگاه بعد از آن از شما در گذشتيم، تا شايد شما سپاسگزارى كنيد.
وَ إِذْ آتَيْنا مُوسَي الْكِتابَ وَ الْفُرْقانَ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ
53و (ياد كنيد) هنگامى را كه به موسى، كتاب و جدا كننده [حق از باطل] داديم؛ باشد كه شما راهنمايى شويد.
وَ إِذْ قالَ مُوسيٰ لِقَوْمِهِ يا قَوْمِ إِنَّكُمْ ظَلَمْتُمْ أَنْفُسَكُمْ بِاتِّخاذِكُمُ الْعِجْلَ فَتُوبُوا إِليٰ بارِئِكُمْ فَاقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ ذٰلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ عِنْدَ بارِئِكُمْ فَتابَ عَلَيْكُمْ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ
54و (ياد كنيد) هنگامى را كه موسى به مردمش گفت:« اى قوم [من]؛ در حقيقت شما با انتخاب گوساله (پرستي) تان به خويشتن ستم كرديد؛ پس به سوى آفريدگارتان باز گرديد؛ و (منحرفان) خودتان را بكشيد؛ [كه] اين [كار] در نزد آفريدگارتان براى شما بهتر است. »پس (خدا) توبه شما را پذيرفت، [چرا] كه فقط او بسيار توبهپذير [و] مهرورز است.
وَ إِذْ قُلْتُمْ يا مُوسيٰ لَنْ نُؤْمِنَ لَكَ حَتَّي نَرَي اللَّهَ جَهْرَةً فَأَخَذَتْكُمُ الصَّاعِقَةُ وَ أَنْتُمْ تَنْظُرُونَ
55و (ياد كنيد) هنگامى را كه گفتيد:« اى موسى، به تو ايمان نخواهيم آورد، تا اينكه خدا را آشكارا ببينيم؛ »پس در حالى كه شما مىنگريستيد، صاعقه شما را (فرو) گرفت.
ثُمَّ بَعَثْناكُمْ مِنْ بَعْدِ مَوْتِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ
56سپس شما را پس از مرگتان برانگيختيم، تا شايد شما سپاسگزارى كنيد.
وَ ظَلَّلْنا عَلَيْكُمُ الْغَمامَ وَ أَنْزَلْنا عَلَيْكُمُ الْمَنَّ وَ السَّلْويٰ كُلُوا مِنْ طَيِّباتِ ما رَزَقْناكُمْ وَ ما ظَلَمُونا وَ لٰكِنْ كانُوا أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ
57و ابرها را بر شما سايهگستر كرديم؛ و خوراكى [عسل مانند] و مرغان [بلدرچين گونه] را بر شما فرو فرستاديم؛ (و گفتيم:) از [خوراكىهاى] پاكيزه (از) آنچه به شما روزى دادهايم، بخوريد؛ و [لى آنان با ناسپاسى خود] بر ما ستم نكردند، بلكه همواره بر خودشان ستم مىنمودند.
وَ إِذْ قُلْنَا ادْخُلُوا هذِهِ الْقَرْيَةَ فَكُلُوا مِنْها حَيْثُ شِئْتُمْ رَغَداً وَ ادْخُلُوا الْبابَ سُجَّداً وَ قُولُوا حِطَّةٌ نَغْفِرْ لَكُمْ خَطاياكُمْ وَ سَنَزِيدُ الْمُحْسِنِينَ
58و (ياد كنيد) هنگامى را كه گفتيم:« در اين آبادى [بيت المقدس] وارد شويد؛ و از (نعمتهاى) آن از هر جا كه خواستيد فراوان و گوارا بخوريد؛ و از در (بيت المقدس) فروتنانه وارد شويد و بگوييد:« [خدايا! گناهان ما را] بريز. »تا خطاهايتان را براى شما بيامرزيم؛ و بزودى [پاداش] نيكوكاران را خواهيم افزود.
فَبَدَّلَ الَّذِينَ ظَلَمُوا قَوْلاً غَيْرَ الَّذِي قِيلَ لَهُمْ فَأَنْزَلْنا عَلَي الَّذِينَ ظَلَمُوا رِجْزاً مِنَ السَّماءِ بِما كانُوا يَفْسُقُونَ
59و [لى] كسانى كه ستم كرده بودند، سخن را به غير آن (سخنى) كه به آنان گفته شده بود، تغيير دادند، پس بخاطر آنكه همواره نافرمانى مىكردند، (عذابى) اضطرابآور از آسمان بر كسانى كه ستم كردند، فرو فرستاديم.
وَ إِذِ اسْتَسْقيٰ مُوسيٰ لِقَوْمِهِ فَقُلْنَا اضْرِبْ بِعَصاكَ الْحَجَرَ فَانْفَجَرَتْ مِنْهُ اثْنَتا عَشْرَةَ عَيْناً قَدْ عَلِمَ كُلُّ أُناسٍ مَشْرَبَهُمْ كُلُوا وَ اشْرَبُوا مِنْ رِزْقِ اللَّهِ وَ لا تَعْثَوْا فِي الْأَرْضِ مُفْسِدِينَ
60و (ياد كنيد) هنگامى را كه موسى براى قومش آب طلبيد؛ و [به او] گفتيم:« با عصايت بر سنگ بزن! »و دوازده چشمه از آن بشكافت، كه هر (گروهى از) مردم، آبشخور خود را مىشناختند. (و گفتيم:) از روزى خدا بخوريد و بياشاميد؛ و در زمين تبهكارانه فساد مكنيد.
وَ إِذْ قُلْتُمْ يا مُوسيٰ لَنْ نَصْبِرَ عَليٰ طَعامٍ واحِدٍ فَادْعُ لَنا رَبَّكَ يُخْرِجْ لَنا مِمَّا تُنْبِتُ الْأَرْضُ مِنْ بَقْلِها وَ قِثَّائِها وَ فُومِها وَ عَدَسِها وَ بَصَلِها قالَ أَ تَسْتَبْدِلُونَ الَّذِي هُوَ أَدْنيٰ بِالَّذِي هُوَ خَيْرٌ اهْبِطُوا مِصْراً فَإِنَّ لَكُمْ ما سَأَلْتُمْ وَ ضُرِبَتْ عَلَيْهِمُ الذِّلَّةُ وَ الْمَسْكَنَةُ وَ باءُو بِغَضَبٍ مِنَ اللَّهِ ذٰلِكَ بِأَنَّهُمْ كانُوا يَكْفُرُونَ بِآياتِ اللَّهِ وَ يَقْتُلُونَ النَّبِيِّينَ بِغَيْرِ الْحَقِّ ذٰلِكَ بِما عَصَوْا وَ كانُوا يَعْتَدُونَ
61و (ياد كنيد) هنگامى را كه گفتيد:« اى موسى! بر يك غذا شكيبايى نمىكنيم، پس براى ما از پروردگارت بخواه تا از آنچه زمين مىروياند، از سبزىاش و خيارش و سيرش و عدسش و پيازش، براى ما بيرون آورد. » (موسى) گفت:« آيا چيزى را كه آن پستتر است جايگزين چيزى مىكنيد كه آن بهتر است. در شهرى فرود آييد؛ چرا كه آنچه خواستيد (در آنجا) براى شما هست. »و (نشان) خوارى و بينوايى بر آنان زده شد؛ و باز گرفتار خشمى از جانب خدا شدند؛ اين بخاطر آن است كه آنان همواره به نشانههاى خدا كفر مىورزيدند، و پيامبران را به ناحق مىكشتند، اين از آن روى بود كه نافرمانى كردند و همواره [از حد] تجاوز مىكردند.
إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ الَّذِينَ هادُوا وَ النَّصاريٰ وَ الصَّابِئِينَ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ وَ عَمِلَ صالِحاً فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ لا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ
62در حقيقت كسانى كه (به پيامبر اسلام) ايمان آوردهاند، و كسانى كه به (آيين) يهود گرويدند و مسيحيان و صابئان (پيرو يحياى پيامبر)، كسانى (از آنان) كه به خدا و روز باز پسين ايمان آوردند، و [كار] شايسته انجام دادند، پس پاداششان نزد پروردگار آنان براى ايشان است؛ و نه هيچ ترسى بر آنان است و نه آنان اندوهگين مىشوند.
وَ إِذْ أَخَذْنا مِيثاقَكُمْ وَ رَفَعْنا فَوْقَكُمُ الطُّورَ خُذُوا ما آتَيْناكُمْ بِقُوَّةٍ وَ اذْكُرُوا ما فِيهِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ
63و (ياد كنيد) هنگامى را كه از شما پيمان محكم گرفتيم؛ و (كوه) طور را بر فراز شما بر افراشتيم؛ (و به شما گفتيم:) آنچه را به شما دادهايم، با توانمندى بگيريد؛ و آنچه را در آن است به خاطر داشته باشيد؛ تا شايد شما (خودتان را) حفظ كنيد.
ثُمَّ تَوَلَّيْتُمْ مِنْ بَعْدِ ذٰلِكَ فَلَوْلا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَ رَحْمَتُهُ لَكُنْتُمْ مِنَ الْخاسِرِينَ
64سپس شما بعد از آن (پيمان)، روى برتافتيد؛ و اگر بخشش خدا و رحمتش بر شما نبود، حتما از زيانكاران بوديد.
وَ لَقَدْ عَلِمْتُمُ الَّذِينَ اعْتَدَوْا مِنْكُمْ فِي السَّبْتِ فَقُلْنا لَهُمْ كُونُوا قِرَدَةً خاسِئِينَ
65و بيقين دانستيد (حال) كسانى از شما را، كه در (روز) شنبه [از حد]، تجاوز كردند و به آنان گفتيم:« ميمونهايى طرد شده باشيد! »
فَجَعَلْناها نَكالاً لِما بَيْنَ يَدَيْها وَ ما خَلْفَها وَ مَوْعِظَةً لِلْمُتَّقِينَ
66و آن (كيفر) را عبرتى براى (مردم) در پيشرويشان (در آن عصر) و (نسلهاى) پشتسرشان و پندى براى پارسايان (خود نگهدار) قرار داديم.
وَ إِذْ قالَ مُوسيٰ لِقَوْمِهِ إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُكُمْ أَنْ تَذْبَحُوا بَقَرَةً قالُوا أَ تَتَّخِذُنا هُزُواً قالَ أَعُوذُ بِاللَّهِ أَنْ أَكُونَ مِنَ الْجاهِلِينَ
67و (ياد كنيد) هنگامى را كه موسى به قوم خود گفت:« در حقيقت خدا به شما فرمان مىدهد كه گاوى را سر ببريد. »گفتند:« آيا ما را به ريشخند مىگيرى؟! » (موسى) گفت:« به خدا پناه مىبرم از اينكه از نادانان باشم! »
قالُوا ادْعُ لَنا رَبَّكَ يُبَيِّنْ لَنا ما هِيَ قالَ إِنَّهُ يَقُولُ إِنَّها بَقَرَةٌ لا فارِضٌ وَ لا بِكْرٌ عَوانٌ بَيْنَ ذٰلِكَ فَافْعَلُوا ما تُؤْمَرُونَ
68گفتند:« براى ما از پروردگارت بخواه تا براى ما روشن بيان كند كه آن (گاو) چگونه است؟ » (موسى) گفت كه او مىفرمايد:« در حقيقت آن گاوى است كه نه پير باشد، و نه جوان؛ (بلكه) ميان سالى بين اين [دو] باشد. پس آنچه به شما فرمان داده شده انجام دهيد. »
قالُوا ادْعُ لَنا رَبَّكَ يُبَيِّنْ لَنا ما لَوْنُها قالَ إِنَّهُ يَقُولُ إِنَّها بَقَرَةٌ صَفْراءُ فاقِعٌ لَوْنُها تَسُرُّ النَّاظِرِينَ
69گفتند:« براى ما از پروردگارت بخواه تا براى ما روشن بيان كند كه رنگ آن (گاو) چگونه است؟ » (موسى) گفت كه او مىگويد:« در حقيقت آن گاوى زرد است كه رنگش يك دست است، كه بينندگان را شاد سازد. »
قالُوا ادْعُ لَنا رَبَّكَ يُبَيِّنْ لَنا ما هِيَ إِنَّ الْبَقَرَ تَشابَهَ عَلَيْنا وَ إِنَّا إِنْ شاءَ اللَّهُ لَمُهْتَدُونَ
70گفتند:« براى ما از پروردگارت بخواه تا براى ما روشن بيان كند كه آن (گاو) چگونه است؟ [چرا] كه (چگونگى اين) گاو بر ما مشتبه شده و اگر خدا بخواهد، ما حتما رهيافته مىشويم. »
قالَ إِنَّهُ يَقُولُ إِنَّها بَقَرَةٌ لا ذَلُولٌ تُثِيرُ الْأَرْضَ وَ لا تَسْقِي الْحَرْثَ مُسَلَّمَةٌ لا شِيَةَ فِيها قالُوا الْآنَ جِئْتَ بِالْحَقِّ فَذَبَحُوها وَ ما كادُوا يَفْعَلُونَ
71(موسى) گفت كه او مىفرمايد:« در حقيقت آن گاوى است كه نه رام است كه زمين را شخم زند؛ و كشتزار را آب نمىدهد؛ سالمى است كه هيچ لكهاى در (رنگ) آن نباشد. »گفتند:« اكنون (سخن) حق را آوردى. »پس (آن گاو را پيدا كردند و) آن را سر بريدند؛ در حالى كه نزديك بود انجام ندهند.
وَ إِذْ قَتَلْتُمْ نَفْساً فَادَّارَأْتُمْ فِيها وَ اللَّهُ مُخْرِجٌ ما كُنْتُمْ تَكْتُمُونَ
72و (ياد كنيد) هنگامى را كه شخصى را كشتيد؛ و هر كدام (قتل) او را از خود دور مىكرديد (و به ستيزه برخاستيد) و خدا بيرون آورنده (و فاشكننده) چيزى است كه (آن را) همواره پنهان مىداشتيد.
فَقُلْنا اضْرِبُوهُ بِبَعْضِها كَذٰلِكَ يُحْيِ اللَّهُ الْمَوْتيٰ وَ يُرِيكُمْ آياتِهِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ
73و گفتيم:« بخشى از آن [گاو] را به آن (كشته) بزنيد (تا زنده شود) »اين گونه خدا مردگان را زنده مىكند، و نشانههاى (معجزهآساي) ش را به شما مىنماياند؛ تا شايد شما خردورزى كنيد. »
ثُمَّ قَسَتْ قُلُوبُكُمْ مِنْ بَعْدِ ذٰلِكَ فَهِيَ كَالْحِجارَةِ أَوْ أَشَدُّ قَسْوَةً وَ إِنَّ مِنَ الْحِجارَةِ لَما يَتَفَجَّرُ مِنْهُ الْأَنْهارُ وَ إِنَّ مِنْها لَما يَشَّقَّقُ فَيَخْرُجُ مِنْهُ الْماءُ وَ إِنَّ مِنْها لَما يَهْبِطُ مِنْ خَشْيَةِ اللَّهِ وَ مَا اللَّهُ بِغافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ
74سپس دلهاى شما بعد از آن [واقعه] سخت شد پس آن [ها] همچون سنگ (ها)، يا سختتر (گرديد.) در حالى كه مسلما برخى سنگ (ها) آنچنان است كه نهرهايى از آن بيرون مىزند، و قطعا برخى از آنها آنچنانند كه مىشكافد، و آب از آن بيرون مىآيد، و حتما برخى از آنها آنچنانند كه از هراس خدا فرو مىريزد، و خدا از آنچه انجام مىدهيد، غافل نيست.
أَ فَتَطْمَعُونَ أَنْ يُؤْمِنُوا لَكُمْ وَ قَدْ كانَ فَرِيقٌ مِنْهُمْ يَسْمَعُونَ كَلامَ اللَّهِ ثُمَّ يُحَرِّفُونَهُ مِنْ بَعْدِ ما عَقَلُوهُ وَ هُمْ يَعْلَمُونَ
75و آيا طمع داريد كه [يهوديان] به (آيين) شما ايمان بياورند؟ در حالى كه دستهاى از آنان، همواره سخنان خدا را مىشنيدند سپس بعد از تعقل در مورد آن، دگرگونش مىكردند، و حال آنكه آنان مىدانستند!
وَ إِذا لَقُوا الَّذِينَ آمَنُوا قالُوا آمَنَّا وَ إِذا خَلا بَعْضُهُمْ إِليٰ بَعْضٍ قالُوا أَ تُحَدِّثُونَهُمْ بِما فَتَحَ اللَّهُ عَلَيْكُمْ لِيُحَاجُّوكُمْ بِهِ عِنْدَ رَبِّكُمْ أَ فَلا تَعْقِلُونَ
76و هنگامى كه [يهوديان] كسانى را كه ايمان آوردهاند، ملاقات كنند، مىگويند:« ايمان آورديم. »و هنگامى كه برخى آنان با برخى [ديگر] خلوت كنند، گويند:« آيا آن (مسلمان) ان را خبر مىدهيد از آنچه كه خدا براى شما (در مورد پيامبر) گشوده است، تا بوسيله آن در پيشگاه پروردگارتان با شما بحث (و استدلال) كنند؟! و آيا خردورزى نمىكنيد؟! »
أَ وَ لا يَعْلَمُونَ أَنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ ما يُسِرُّونَ وَ ما يُعْلِنُونَ
77و آيا نمىدانند كه خدا آنچه را پنهان مىكنند، و آنچه را آشكار مىسازند، مىداند؟!
وَ مِنْهُمْ أُمِّيُّونَ لا يَعْلَمُونَ الْكِتابَ إِلَّا أَمانِيَّ وَ إِنْ هُمْ إِلَّا يَظُنُّونَ
78و برخى از آن (يهودي) ان، درس ناخواندگانى هستند كه كتاب (خدا) را جز آرزوهايى نمىدانند. و جز آن نيست كه آنان گمانه زنى مىكنند.
فَوَيْلٌ لِلَّذِينَ يَكْتُبُونَ الْكِتابَ بِأَيْدِيهِمْ ثُمَّ يَقُولُونَ هٰذا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ لِيَشْتَرُوا بِهِ ثَمَناً قَلِيلاً فَوَيْلٌ لَهُمْ مِمَّا كَتَبَتْ أَيْدِيهِمْ وَ وَيْلٌ لَهُمْ مِمَّا يَكْسِبُونَ
79و واى بر كسانى كه، كتاب را با دستهايشان مىنويسند، سپس مىگويند:« اين، از جانب خداست. »تا بهاى اندك را بدان مبادله كنند؛ پس واى بر ايشان از آنچه دستهايشان نوشته؛ و واى بر آنان از آنچه بدست مىآورند.
وَ قالُوا لَنْ تَمَسَّنَا النَّارُ إِلَّا أَيَّاماً مَعْدُودَةً قُلْ أَتَّخَذْتُمْ عِنْدَ اللَّهِ عَهْداً فَلَنْ يُخْلِفَ اللَّهُ عَهْدَهُ أَمْ تَقُولُونَ عَلَي اللَّهِ ما لا تَعْلَمُونَ
80و گفتند:« آتش [دوزخ]، جز چند روزى محدود، به ما نخواهد رسيد. »بگو:« آيا پيمانى از جانب خدا گرفتهايد؟! و خدا از پيمانش تخلف نمىورزد، يا چيزى را كه نمىدانيد به خدا نسبت مىدهيد؟! »
بَليٰ مَنْ كَسَبَ سَيِّئَةً وَ أَحاطَتْ بِهِ خَطِيئَتُهُ فَأُولئِكَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فِيها خالِدُونَ
81آرى كسانى كه بدى را بدست آورند، و [آثار] خطايشان آنان را فرا گيرد، پس آنان اهل آتشند؛ در حالى كه ايشان در آنجا ماندگارند.
وَ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ أُولئِكَ أَصْحابُ الْجَنَّةِ هُمْ فِيها خالِدُونَ
82و كسانى كه ايمان آوردند، و [كارهاى] شايسته انجام دادند، آنان اهل بهشتند؛ در حالى كه ايشان در آنجا ماندگارند.
وَ إِذْ أَخَذْنا مِيثاقَ بَنِي إِسْرائِيلَ لا تَعْبُدُونَ إِلَّا اللَّهَ وَ بِالْوالِدَيْنِ إِحْساناً وَ ذِي الْقُرْبيٰ وَ الْيَتاميٰ وَ الْمَساكِينِ وَ قُولُوا لِلنَّاسِ حُسْناً وَ أَقِيمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّكاةَ ثُمَّ تَوَلَّيْتُمْ إِلَّا قَلِيلاً مِنْكُمْ وَ أَنْتُمْ مُعْرِضُونَ
83و (ياد كنيد) هنگامى را كه از بنى اسرائيل (فرزندان يعقوب) پيمان محكم گرفتيم كه:« جز خدا را نپرستيد، و به پدر و مادر، و نزديكان و يتيمان و بينوايان نيكى كنيد و با مردم نيكو سخن گوييد، و نماز را بر پا داريد و [ماليات] زكات را بپردازيد. »سپس، جز اندكى از شما، روى برتافتيد در حالى كه شما رويگردان بوديد.
وَ إِذْ أَخَذْنا مِيثاقَكُمْ لا تَسْفِكُونَ دِماءَكُمْ وَ لا تُخْرِجُونَ أَنْفُسَكُمْ مِنْ دِيارِكُمْ ثُمَّ أَقْرَرْتُمْ وَ أَنْتُمْ تَشْهَدُونَ
84و (ياد كنيد) هنگامى را كه از شما پيمان محكم گرفتيم كه:« خون همديگر را مريزيد؛ و خودتان [يكديگر] را از خانههايتان بيرون نكنيد. »سپس (به اين پيمان) اقرار كرديد؛ در حالى كه شما گواهيد.
ثُمَّ أَنْتُمْ هٰؤُلاءِ تَقْتُلُونَ أَنْفُسَكُمْ وَ تُخْرِجُونَ فَرِيقاً مِنْكُمْ مِنْ دِيارِهِمْ تَظاهَرُونَ عَلَيْهِمْ بِالْإِثْمِ وَ الْعُدْوانِ وَ إِنْ يَأْتُوكُمْ أُساريٰ تُفادُوهُمْ وَ هُوَ مُحَرَّمٌ عَلَيْكُمْ إِخْراجُهُمْ أَ فَتُؤْمِنُونَ بِبَعْضِ الْكِتابِ وَ تَكْفُرُونَ بِبَعْضٍ فَما جَزاءُ مَنْ يَفْعَلُ ذٰلِكَ مِنْكُمْ إِلَّا خِزْيٌ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَ يَوْمَ الْقِيامَةِ يُرَدُّونَ إِليٰ أَشَدِّ الْعَذابِ وَ مَا اللَّهُ بِغافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ
85سپس شما آنهايى هستيد كه خودتان [يكديگر] را مىكشيد، و دستهاى از [خود] تان را از خانههايشان بيرون مىرانيد؛ در حالى كه با گناه و تجاوز بر ضد آنان، به يكديگر كمك مىنماييد؛ و اگر (آنان) به اسارت نزد شما آيند، تاوانشان را مىدهيد (و آنان را باز خريد مىكنيد)، در حالى كه بيرون كردن آنان بر شما حرام شده بود. و آيا به برخى [از دستورات] كتاب [تورات] ايمان مىآوريد، و به بعضى [ديگر] كفر مىورزيد؟! و كيفر كسى از شما كه اين [عمل] را انجام دهد، جز رسوايى در زندگى پست (دنيا) نيست، و روز رستاخيز به شديدترين عذاب بازگردانده مىشوند. و خدا از آنچه انجام مىدهيد غافل نيست.
أُولئِكَ الَّذِينَ اشْتَرَوُا الْحَياةَ الدُّنْيا بِالْآخِرَةِ فَلا يُخَفَّفُ عَنْهُمُ الْعَذابُ وَ لا هُمْ يُنْصَرُونَ
86آنان كسانى هستند كه زندگى پست (دنيا) را با آخرت مبادله كردند، و عذاب از آنان كاسته نمىشود و آنان يارى نمىشوند.
وَ لَقَدْ آتَيْنا مُوسَي الْكِتابَ وَ قَفَّيْنا مِنْ بَعْدِهِ بِالرُّسُلِ وَ آتَيْنا عِيسَي ابْنَ مَرْيَمَ الْبَيِّناتِ وَ أَيَّدْناهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ أَ فَكُلَّما جاءَكُمْ رَسُولٌ بِما لا تَهْوي أَنْفُسُكُمُ اسْتَكْبَرْتُمْ فَفَرِيقاً كَذَّبْتُمْ وَ فَرِيقاً تَقْتُلُونَ
87و بيقين به موسى كتاب (تورات) داديم، و بعد از او، فرستادگانى را پشت سر هم فرستاديم؛ و عيسى پسر مريم را دليلهاى (معجزهآسا) داديم؛ و او را بوسيله روح پاك، تأييد كرديم. و آيا هر گاه فرستادهاى چيزى را كه خوشايند (هواى) نفس شما نبود برايتان آورد، تكبر ورزيديد و دستهاى را دروغگو انگاشتيد، و دستهاى را مىكشيد؟!
وَ قالُوا قُلُوبُنا غُلْفٌ بَلْ لَعَنَهُمُ اللَّهُ بِكُفْرِهِمْ فَقَلِيلاً ما يُؤْمِنُونَ
88و گفتند:« دلها (و مراكز ادراك) ما پوشش [و مانع] دارد. »بلكه خدا بخاطر كفرشان، آنها را از رحمت خود دور ساخته است، از اين رو (تعداد) اندكى ايمان مىآورند.
وَ لَمَّا جاءَهُمْ كِتابٌ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ مُصَدِّقٌ لِما مَعَهُمْ وَ كانُوا مِنْ قَبْلُ يَسْتَفْتِحُونَ عَلَي الَّذِينَ كَفَرُوا فَلَمَّا جاءَهُمْ ما عَرَفُوا كَفَرُوا بِهِ فَلَعْنَةُ اللَّهِ عَلَي الْكافِرِينَ
89و هنگامى كه از طرف خدا كتاب (قرآن) براى آنان آمد كه مؤيد آن چيزى (از تورات) بود كه با آنان بود، و پيش از (آن) همواره بر كسانى كه كفر ورزيدند، پيروزى مىخواستند؛ و [لى] هنگامى كه آنچه را مىشناختند، بر ايشان آمد، بدان كفر ورزيدند. پس لعنت خدا بر كافران باد.
بِئْسَمَا اشْتَرَوْا بِهِ أَنْفُسَهُمْ أَنْ يَكْفُرُوا بِما أَنْزَلَ اللَّهُ بَغْياً أَنْ يُنَزِّلَ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ عَليٰ مَنْ يَشاءُ مِنْ عِبادِهِ فَباءُو بِغَضَبٍ عَليٰ غَضَبٍ وَ لِلْكافِرِينَ عَذابٌ مُهِينٌ
90(يهوديان) خودشان را به بد [بهايى] فروختند؛ كه آنچه را خدا فرو فرستاده بود انكار كردند، بخاطر ستم (و حسادت) بر اينكه خدا از بخشش بر هر كس از بندگانش بخواهد [و شايسته بداند آيات خود را] فرو فرستد؟! از اين رو به خشمى (افزون) بر خشم [ديگر] گرفتار شدند. و براى كافران عذابى خواركننده است.
وَ إِذا قِيلَ لَهُمْ آمِنُوا بِما أَنْزَلَ اللَّهُ قالُوا نُؤْمِنُ بِما أُنْزِلَ عَلَيْنا وَ يَكْفُرُونَ بِما وَراءَهُ وَ هُوَ الْحَقُّ مُصَدِّقاً لِما مَعَهُمْ قُلْ فَلِمَ تَقْتُلُونَ أَنْبِياءَ اللَّهِ مِنْ قَبْلُ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ
91و هنگامى كه به آنان گفته شود:« به آنچه خدا فرو فرستاده ايمان آوريد. »مىگويند:« به چيزى ايمان مىآوريم كه بر (ملت) ما فرو فرستاده شده است. »در حالى كه به آنچه بعد از آن است كفر مىورزند و حال آنكه آن حق است [و] مؤيد [همان] چيزى است كه با آنان است. بگو:« پس اگر مؤمن بوديد، چرا پيش از [اين]، پيامبران خدا را مىكشتيد؟! »
وَ لَقَدْ جاءَكُمْ مُوسيٰ بِالْبَيِّناتِ ثُمَّ اتَّخَذْتُمُ الْعِجْلَ مِنْ بَعْدِهِ وَ أَنْتُمْ ظالِمُونَ
92و بيقين موسى دليلهاى (معجزهآسا) را براى شما آورد، سپس بعد از (رفتن) او، گوساله را (به پرستش) گرفتيد؛ در حالى كه شما ستمكار بوديد.
وَ إِذْ أَخَذْنا مِيثاقَكُمْ وَ رَفَعْنا فَوْقَكُمُ الطُّورَ خُذُوا ما آتَيْناكُمْ بِقُوَّةٍ وَ اسْمَعُوا قالُوا سَمِعْنا وَ عَصَيْنا وَ أُشْرِبُوا فِي قُلُوبِهِمُ الْعِجْلَ بِكُفْرِهِمْ قُلْ بِئْسَما يَأْمُرُكُمْ بِهِ إِيمانُكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ
93و (ياد كنيد) هنگامى را كه از شما پيمان محكم گرفتيم؛ و (كوه) طور را بر فراز شما بر افراشتيم؛ (و به شما گفتيم:) آنچه را به شما دادهايم با توانمندى بگيريد. و (به آنها) گوش فرادهيد. گفتند:« شنيديم؛ و نافرمانى كرديم. »در حالى كه بر اثر كفرشان دلهاى آنان با [محبت] گوساله آميخته شد، بگو:« اگر ايمان داريد آنچه را ايمانتان، شما را بدان فرمان مىدهد بد (چيزى) است! »
قُلْ إِنْ كانَتْ لَكُمُ الدَّارُ الْآخِرَةُ عِنْدَ اللَّهِ خالِصَةً مِنْ دُونِ النَّاسِ فَتَمَنَّوُا الْمَوْتَ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ
94بگو (اى يهوديان):« اگر در نزد خدا، سراى آخرت يكسر به شما اختصاص دارد، نه ساير مردم، پس اگر راست مىگوييد؛ آرزوى مرگ كنيد. »
وَ لَنْ يَتَمَنَّوْهُ أَبَداً بِما قَدَّمَتْ أَيْدِيهِمْ وَ اللَّهُ عَلِيمٌ بِالظَّالِمِينَ
95و [لى] آنان، به سبب دستاوردى كه از پيش فرستادهاند، هرگز آن [مرگ] را آرزو نخواهند كرد؛ و خدا به [حال] ستمگران داناست.
وَ لَتَجِدَنَّهُمْ أَحْرَصَ النَّاسِ عَليٰ حَياةٍ وَ مِنَ الَّذِينَ أَشْرَكُوا يَوَدُّ أَحَدُهُمْ لَوْ يُعَمَّرُ أَلْفَ سَنَةٍ وَ ما هُوَ بِمُزَحْزِحِهِ مِنَ الْعَذابِ أَنْ يُعَمَّرَ وَ اللَّهُ بَصِيرٌ بِما يَعْمَلُونَ
96و حتما آنها را آزمندترين مردم- و [حتى آزمندتر] از كسانى كه شرك ورزيدند- بر زندگى [دنيا] خواهى يافت. هر يك از ايشان عمر هزار ساله آرزو دارد، در حالى كه [چنين] عمر كردنى، او را از عذاب نجات نخواهد داد. و خدا به آنچه انجام مىدهند بيناست.
قُلْ مَنْ كانَ عَدُوًّا لِجِبْرِيلَ فَإِنَّهُ نَزَّلَهُ عَليٰ قَلْبِكَ بِإِذْنِ اللَّهِ مُصَدِّقاً لِما بَيْنَ يَدَيْهِ وَ هُديً وَ بُشْريٰ لِلْمُؤْمِنِينَ
97بگو:« كسى كه دشمن جبرئيل باشد پس (دشمن خداست چرا) كه او با رخصت (و فرمان) خدا آن [قرآن] را بر دل تو فرود آورد، در حالى كه مؤيد آنچه از [كتابهاى الهى] پيش از آن بوده، و رهنمود و مژده براى مؤمنان است.
مَنْ كانَ عَدُوًّا لِلَّهِ وَ مَلائِكَتِهِ وَ رُسُلِهِ وَ جِبْرِيلَ وَ مِيكالَ فَإِنَّ اللَّهَ عَدُوٌّ لِلْكافِرِينَ
98كسى كه دشمن خدا و فرشتگانش و فرستادگان او و جبرئيل و ميكائيل باشد (كافر است؛) و در واقع خدا دشمن كافران است.
وَ لَقَدْ أَنْزَلْنا إِلَيْكَ آياتٍ بَيِّناتٍ وَ ما يَكْفُرُ بِها إِلَّا الْفاسِقُونَ
99و بيقين نشانههاى روشنى به سوى تو فرو فرستاديم، و جز نافرمانبرداران (كسى) آنها را انكار نمىكند.
أَ وَ كُلَّما عاهَدُوا عَهْداً نَبَذَهُ فَرِيقٌ مِنْهُمْ بَلْ أَكْثَرُهُمْ لا يُؤْمِنُونَ
100و آيا [چنين نيست كه يهوديان] هر گاه پيمانى بستند، دستهاى از ايشان آن را (شكستند و) دور افكندند؟ بلكه بيشترشان ايمان نمىآورند.
وَ لَمَّا جاءَهُمْ رَسُولٌ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ مُصَدِّقٌ لِما مَعَهُمْ نَبَذَ فَرِيقٌ مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتابَ كِتابَ اللَّهِ وَراءَ ظُهُورِهِمْ كَأَنَّهُمْ لا يَعْلَمُونَ
101و آنگاه كه فرستادهاى از جانب خدا به سراغشان آمد، كه مؤيد آن چيزى [از نشانهها] بود كه نزد آنان بود، دستهاى از كسانى كه به آنها كتاب (الهى) داده شده بود، كتاب خدا را پشت سرشان افكندند؛ چنانكه گويى آنان [هيچ] نمىدانند!
وَ اتَّبَعُوا ما تَتْلُوا الشَّياطِينُ عَليٰ مُلْكِ سُلَيْمانَ وَ ما كَفَرَ سُلَيْمانُ وَ لٰكِنَّ الشَّياطِينَ كَفَرُوا يُعَلِّمُونَ النَّاسَ السِّحْرَ وَ ما أُنْزِلَ عَلَي الْمَلَكَيْنِ بِبابِلَ هارُوتَ وَ مارُوتَ وَ ما يُعَلِّمانِ مِنْ أَحَدٍ حَتَّي يَقُولا إِنَّما نَحْنُ فِتْنَةٌ فَلا تَكْفُرْ فَيَتَعَلَّمُونَ مِنْهُما ما يُفَرِّقُونَ بِهِ بَيْنَ الْمَرْءِ وَ زَوْجِهِ وَ ما هُمْ بِضارِّينَ بِهِ مِنْ أَحَدٍ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ وَ يَتَعَلَّمُونَ ما يَضُرُّهُمْ وَ لا يَنْفَعُهُمْ وَ لَقَدْ عَلِمُوا لَمَنِ اشْتَراهُ ما لَهُ فِي الْآخِرَةِ مِنْ خَلاقٍ وَ لَبِئْسَ ما شَرَوْا بِهِ أَنْفُسَهُمْ لَوْ كانُوا يَعْلَمُونَ
102و (يهود) پيروى كردند از آنچه افراد شرور (جادوگر) در دوران فرمانروايى سليمان بر مردم مىخواندند (و پيروى مىكردند)؛ و سليمان كفر نورزيد و ليكن افراد شرور كفر ورزيدند؛ [كه] به مردم سحر مىآموختند. و (نيز يهود پيروى كردند) از آنچه بر دو فرشته« هاروت و ماروت »در بابل فرو فرستاده شده بود. و به هيچ كس [چيزى] نمىآموختند، مگر اينكه [از پيش به او] مىگفتند:« ما فقط [وسيله] آزمايشيم، پس [مواظب باش،] كافر نشو! »و [لى آنها] از آن دو (فرشته)، چيزهايى را مىآموختند كه بوسيله آن، ميان مرد و همسرش جدايى بيفكنند؛ و [هر چند] آنها بوسيله آن [مطالب] به كسى ضرر نمىرسانند مگر با رخصت خدا [باشد.] و [آنها] آنچه را مىآموختند كه به ايشان زيان مىرسانيد و سودى برايشان نمىبخشيد؛ و بيقين (يهوديان) مىدانستند كه هر كس خريدار آن [مطالب] باشد، در آخرت بهرهاى برايش ندارد. و چه بد بود آنچه خودشان را در مقابل آن فروختند، اگر (بر فرض) مىدانستند!
وَ لَوْ أَنَّهُمْ آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَمَثُوبَةٌ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ خَيْرٌ لَوْ كانُوا يَعْلَمُونَ
103و اگر (بر فرض) آنها ايمان مىآوردند و خود را حفظ مىكردند، حتما پاداشى كه از نزد خدا [مىيافتند] بهتر بود، اگر (بر فرض) مىدانستند.
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَقُولُوا راعِنا وَ قُولُوا انْظُرْنا وَ اسْمَعُوا وَ لِلْكافِرِينَ عَذابٌ أَلِيمٌ
104اى كسانى كه ايمان آوردهايد، نگوييد:« راعنا » (كه به دو معناى« ما را مهلت ده »و« ما را احمق كن »است) و بگوييد:« انظرنا » (كه به معناى« ما را مهلت ده »است.) و (اين توصيه را) بشنويد. و براى كافران عذابى دردناك است.
ما يَوَدُّ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ وَ لَا الْمُشْرِكِينَ أَنْ يُنَزَّلَ عَلَيْكُمْ مِنْ خَيْرٍ مِنْ رَبِّكُمْ وَ اللَّهُ يَخْتَصُّ بِرَحْمَتِهِ مَنْ يَشاءُ وَ اللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِيمِ
105كسانى كه از اهل كتاب كفر ورزيدند و مشركان، آرزو ندارند كه از جانب پروردگارتان نيكى بر شما فرود آيد، در حالى كه خدا، رحمتش را به هر كس (شايسته بداند و) بخواهد، اختصاص مىدهد؛ و خدا داراى بخشش بزرگ است.
ما نَنْسَخْ مِنْ آيَةٍ أَوْ نُنْسِها نَأْتِ بِخَيْرٍ مِنْها أَوْ مِثْلِها أَ لَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ عَليٰ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ
106هر نشانهاى را كه تغيير مىدهيم (و نشانه ديگرى جانشين آن مىكنيم و) يا به فراموشى مىسپاريم، بهتر از آن، يا همانندش را مىآوريم. آيا ندانستهاى كه خدا بر هر چيزى تواناست؟
أَ لَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ لَهُ مُلْكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما لَكُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ وَلِيٍّ وَ لا نَصِيرٍ
107آيا ندانستهاى كه خدا، فرمانروايى آسمانها و زمين، فقط براى اوست؟ و جز خدا، هيچ سرپرست و ياورى براى شما نيست.
أَمْ تُرِيدُونَ أَنْ تَسْئَلُوا رَسُولَكُمْ كَما سُئِلَ مُوسيٰ مِنْ قَبْلُ وَ مَنْ يَتَبَدَّلِ الْكُفْرَ بِالْإِيمانِ فَقَدْ ضَلَّ سَواءَ السَّبِيلِ
108بلكه آيا مىخواهيد از پيامبرتان، همان تقاضا (ى نا معقول) را بكنيد كه پيش [از اين]، از موسى خواسته شد؟! و كسى كه كفر را با ايمان عوض كند، پس بيقين از راه درست گمراه شده است.
وَدَّ كَثِيرٌ مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ لَوْ يَرُدُّونَكُمْ مِنْ بَعْدِ إِيمانِكُمْ كُفَّاراً حَسَداً مِنْ عِنْدِ أَنْفُسِهِمْ مِنْ بَعْدِ ما تَبَيَّنَ لَهُمُ الْحَقُّ فَاعْفُوا وَ اصْفَحُوا حَتَّي يَأْتِيَ اللَّهُ بِأَمْرِهِ إِنَّ اللَّهَ عَليٰ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ
109بسيارى از اهل كتاب، بعد از آنكه حق برايشان آشكار شد- از روى حسدى كه در جانشان بود- آرزو مىكردند كه شما را بعد از ايمان آوردنتان، به [حال] كفر بازگردانند؛ پس [آنها را] ببخشيد و در گذريد؛ تا خدا فرمان خويش را بياورد، كه خدا بر هر چيزى تواناست.
وَ أَقِيمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّكاةَ وَ ما تُقَدِّمُوا لِأَنْفُسِكُمْ مِنْ خَيْرٍ تَجِدُوهُ عِنْدَ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بِما تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ
110و نماز را بر پا داريد و [ماليات] زكات را بپردازيد؛ و هر نيكى كه پيشاپيش براى خود مىفرستيد، آن را نزد خدا خواهيد يافت؛ كه خدا به آنچه انجام مىدهيد، بيناست.
وَ قالُوا لَنْ يَدْخُلَ الْجَنَّةَ إِلَّا مَنْ كانَ هُوداً أَوْ نَصاريٰ تِلْكَ أَمانِيُّهُمْ قُلْ هاتُوا بُرْهانَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ
111و (آنها) گفتند:« جز كسى كه يهودى يا مسيحى است، داخل بهشت نخواهد شد. »اين آروزهاى آنهاست. بگو:« اگر راست مىگوييد، دليل روشنتان را بياوريد! »
بَليٰ مَنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلَّهِ وَ هُوَ مُحْسِنٌ فَلَهُ أَجْرُهُ عِنْدَ رَبِّهِ وَ لا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ
112آرى، كسى كه چهره [وجود] ش را براى خدا تسليم كند در حالى كه او نيكوكار باشد، پس پاداش او نزد پروردگارش فقط براى اوست؛ و هيچ ترسى بر آنان نيست و نه آنان اندوهگين مىشوند.
وَ قالَتِ الْيَهُودُ لَيْسَتِ النَّصاريٰ عَليٰ شَيْءٍ وَ قالَتِ النَّصاريٰ لَيْسَتِ الْيَهُودُ عَليٰ شَيْءٍ وَ هُمْ يَتْلُونَ الْكِتابَ كَذٰلِكَ قالَ الَّذِينَ لا يَعْلَمُونَ مِثْلَ قَوْلِهِمْ فَاللَّهُ يَحْكُمُ بَيْنَهُمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ فِيما كانُوا فِيهِ يَخْتَلِفُونَ
113و يهوديان گفتند:« مسيحيان بر چيز (حقى استوار) نيستند. »و مسيحيان (نيز) گفتند:« يهوديان بر چيز (حقى استوار) نيستند. »در حالى كه آنان كتاب (خدا) را مىخوانند. كسانى كه نمىدانند نيز، همانند سخن آنان گفتند! پس خدا، روز رستاخيز، درباره آنچه همواره در آن اختلاف مىكردند، ميان آنها داورى مىكند.
وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ مَنَعَ مَساجِدَ اللَّهِ أَنْ يُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ وَ سَعيٰ فِي خَرابِها أُولئِكَ ما كانَ لَهُمْ أَنْ يَدْخُلُوها إِلَّا خائِفِينَ لَهُمْ فِي الدُّنْيا خِزْيٌ وَ لَهُمْ فِي الْآخِرَةِ عَذابٌ عَظِيمٌ
114و كيست ستمكارتر از كسى كه نگذارد در مساجد خدا، نام او ياد شود، و در ويرانى آنها بكوشد؟! آنان برايشان سزاوار نيست كه جز ترسان، وارد آن (مساجد) شوند. براى آنان در دنيا رسوايى، و در آخرت، عذاب بزرگى برايشان خواهد بود.
وَ لِلَّهِ الْمَشْرِقُ وَ الْمَغْرِبُ فَأَيْنَما تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ واسِعٌ عَلِيمٌ
115و خاور و باختر، تنها از آن خداست. و به هر سو رو كنيد، پس ذات خدا آنجاست. كه خدا گشايشگر (بى نياز و) داناست.
وَ قالُوا اتَّخَذَ اللَّهُ وَلَداً سُبْحانَهُ بَلْ لَهُ ما فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ كُلٌّ لَهُ قانِتُونَ
116و گفتند:« خدا، فرزندى [براى خود] گزيده است. »- او منزه است- بلكه آنچه در آسمانها و زمين است، فقط از آن اوست؛ [و] همه براى او [فروتن و] فرمان پذيرند.
بَدِيعُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ إِذا قَضيٰ أَمْراً فَإِنَّما يَقُولُ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ
117پديد آورنده آسمانها و زمين [اوست]؛ و هنگامى كه چيزى را اراده كند، پس فقط به آن مىگويد:« باش »پس [فورا موجود] مىشود.
وَ قالَ الَّذِينَ لا يَعْلَمُونَ لَوْلا يُكَلِّمُنَا اللَّهُ أَوْ تَأْتِينا آيَةٌ كَذٰلِكَ قالَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ مِثْلَ قَوْلِهِمْ تَشابَهَتْ قُلُوبُهُمْ قَدْ بَيَّنَّا الْآياتِ لِقَوْمٍ يُوقِنُونَ
118و كسانى كه نمىدانند، گفتند:« چرا خدا با ما سخن نمىگويد؟! يا نشانه [معجزهدار براى خود] ما نمىآيد؟! »كسانى كه پيش از اينان بودند نيز، همانند سخن آنان گفتند؛ دلها [و افكار] شان مشابه يكديگر است؛ بيقين (ما) نشانهها را براى گروهى كه يقين پيدا مىكنند، روشن ساختهايم.
إِنَّا أَرْسَلْناكَ بِالْحَقِّ بَشِيراً وَ نَذِيراً وَ لا تُسْئَلُ عَنْ أَصْحابِ الْجَحِيمِ
119در واقع ما تو را به حق، بشارتگر و هشدارگر فرستاديم، و درباره اهل دوزخ، از تو پرسشى نخواهد شد.
وَ لَنْ تَرْضيٰ عَنْكَ الْيَهُودُ وَ لَا النَّصاريٰ حَتَّي تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ قُلْ إِنَّ هُدَي اللَّهِ هُوَ الْهُدي وَ لَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْواءَهُمْ بَعْدَ الَّذِي جاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ ما لَكَ مِنَ اللَّهِ مِنْ وَلِيٍّ وَ لا نَصِيرٍ
120و يهوديان و مسيحيان از تو راضى نخواهند شد، تا از آيين آنان، پيروى كنى. بگو:« براستى راهنمايى خدا، تنها راهنمايى (حقيقى) است. »و اگر بعد از دانشى كه به تو رسيد، از هوسهاى آنان پيروى كنى، هيچ سرپرست و ياورى، از سوى خدا، براى تو نخواهد بود.
الَّذِينَ آتَيْناهُمُ الْكِتابَ يَتْلُونَهُ حَقَّ تِلاوَتِهِ أُولئِكَ يُؤْمِنُونَ بِهِ وَ مَنْ يَكْفُرْ بِهِ فَأُولئِكَ هُمُ الْخاسِرُونَ
121كسانى كه كتاب [الهى] به آنها دادهايم [و] آن را چنان كه شايسته آن است مىخوانند [و پيروى مىكنند]؛ ايشانند كه بدان ايمان مىآورند؛ و كسانى كه بدان كفر ورزند، پس فقط آنان زيانكارند.
يا بَنِي إِسْرائِيلَ اذْكُرُوا نِعْمَتِيَ الَّتِي أَنْعَمْتُ عَلَيْكُمْ وَ أَنِّي فَضَّلْتُكُمْ عَلَي الْعالَمِينَ
122اى بنى اسرائيل (فرزندان يعقوب)! نعمت مرا كه بر شما ارزانى داشتم، ياد كنيد، و اينكه من شما را بر جهانيان، برترى بخشيدم.
وَ اتَّقُوا يَوْماً لا تَجْزِي نَفْسٌ عَنْ نَفْسٍ شَيْئاً وَ لا يُقْبَلُ مِنْها عَدْلٌ وَ لا تَنْفَعُها شَفاعَةٌ وَ لا هُمْ يُنْصَرُونَ
123و [خودتان را] از (عذاب) روزى حفظ كنيد، كه هيچ كس به جاى شخص [ديگرى] چيزى (از عذاب) كيفر نمىشود؛ و از او هيچ عوضى پذيرفته نمىشود؛ و شفاعت، او را سود نمىدهد؛ و آنان يارى نمىشوند.
وَ إِذِ ابْتَليٰ إِبْراهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِماتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قالَ إِنِّي جاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِماماً قالَ وَ مِنْ ذُرِّيَّتِي قالَ لا يَنالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ
124و (ياد كنيد) هنگامى كه ابراهيم را پروردگارش با كلماتى آزمايش كرد، و (او به خوبى كار) آزمايشها را تمام كرد، [خدا به او] فرمود:« در واقع من تو را امام [و پيشواى] مردم قرار دادم. » [ابراهيم] گفت:« و از نسل من (نيز امامانى قرار بده.) » [خدا] فرمود:« پيمان من، به ستمكاران نمىرسد. »
وَ إِذْ جَعَلْنَا الْبَيْتَ مَثابَةً لِلنَّاسِ وَ أَمْناً وَ اتَّخِذُوا مِنْ مَقامِ إِبْراهِيمَ مُصَلًّي وَ عَهِدْنا إِليٰ إِبْراهِيمَ وَ إِسْماعِيلَ أَنْ طَهِّرا بَيْتِيَ لِلطَّائِفِينَ وَ الْعاكِفِينَ وَ الرُّكَّعِ السُّجُودِ
125و (ياد كنيد) هنگامى كه خانه [كعبه] را براى مردم محل بازگشت [و پاداش] و أمن [و امان] قرار داديم. و (فرموديم:) از مقام ابراهيم، نمازخانهاى (براى خود) برگزينيد. و با ابراهيم و اسماعيل عهد كرديم كه:« خانه مرا براى طواف كنندگان و مجاوران و ركوع كنندگان سجدهگر، پاك و پاكيزه كنيد. »
وَ إِذْ قالَ إِبْراهِيمُ رَبِّ اجْعَلْ هٰذا بَلَداً آمِناً وَ ارْزُقْ أَهْلَهُ مِنَ الثَّمَراتِ مَنْ آمَنَ مِنْهُمْ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ قالَ وَ مَنْ كَفَرَ فَأُمَتِّعُهُ قَلِيلاً ثُمَّ أَضْطَرُّهُ إِليٰ عَذابِ النَّارِ وَ بِئْسَ الْمَصِيرُ
126و (ياد كنيد) هنگامى را كه ابراهيم گفت:« پروردگارا! اين (مكه) را سرزمين أمن قرار ده؛ و مردمش را- هر كس از آنان بخدا و روز بازپسين، ايمان آورد- از محصولات روزىده. » [پروردگارش] گفت:« (دعاى تو را اجابت كردم) و [لى] هر كس كفر بورزد پس اندكى برخوردارش مىكنم، سپس او را به سوى عذاب آتش مىكشانم؛ و [چه] بد فرجامى است! »
وَ إِذْ يَرْفَعُ إِبْراهِيمُ الْقَواعِدَ مِنَ الْبَيْتِ وَ إِسْماعِيلُ رَبَّنا تَقَبَّلْ مِنَّا إِنَّكَ أَنْتَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ
127و (ياد كنيد) هنگامى كه ابراهيم و اسماعيل، پايههاى خانه [كعبه] را بالا مىبردند؛ (و مىگفتند:) [اى] پروردگار ما! از ما بپذير، كه در حقيقت تنها تو شنوا [و] دانايى.
رَبَّنا وَ اجْعَلْنا مُسْلِمَيْنِ لَكَ وَ مِنْ ذُرِّيَّتِنا أُمَّةً مُسْلِمَةً لَكَ وَ أَرِنا مَناسِكَنا وَ تُبْ عَلَيْنا إِنَّكَ أَنْتَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ
128[اى] پروردگار ما! و ما را تسليم خود قرار ده؛ و از نسل ما، امتى فرمانبردار خود (پديد آر)؛ و [راه و رسم] عبادتمان را به ما نشان ده؛ و توبه ما را بپذير، كه تنها تويى بسيار توبهپذير [و] مهرورز.
رَبَّنا وَ ابْعَثْ فِيهِمْ رَسُولاً مِنْهُمْ يَتْلُوا عَلَيْهِمْ آياتِكَ وَ يُعَلِّمُهُمُ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ يُزَكِّيهِمْ إِنَّكَ أَنْتَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ
129[اى] پروردگار ما! و در ميان آنان فرستادهاى از [خود] شان برانگيز، تا آيات تو را بر آنان بخواند [و خود پيروى كند]، و كتاب و فرزانگى به آنان بياموزد، و آنها را رشد دهد [و پاك كند؛ زيرا] كه تنها تو شكست ناپذير [و] فرزانهاى.
وَ مَنْ يَرْغَبُ عَنْ مِلَّةِ إِبْراهِيمَ إِلَّا مَنْ سَفِهَ نَفْسَهُ وَ لَقَدِ اصْطَفَيْناهُ فِي الدُّنْيا وَ إِنَّهُ فِي الْآخِرَةِ لَمِنَ الصَّالِحِينَ
130و چه كسى- جز كسى كه خودش را سبك سر نمايد- از آيين ابراهيم روى بر مىتابد؟! و بيقين او را در دنيا برگزيديم؛ و قطعا او در آخرت، از شايستگان است.
إِذْ قالَ لَهُ رَبُّهُ أَسْلِمْ قالَ أَسْلَمْتُ لِرَبِّ الْعالَمِينَ
131(ياد كنيد) هنگامى كه پروردگارش به او فرمود:« تسليم شو! » [او] گفت:« تسليم پروردگار جهانيان شدم. »
وَ وَصَّيٰ بِها إِبْراهِيمُ بَنِيهِ وَ يَعْقُوبُ يا بَنِيَّ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفيٰ لَكُمُ الدِّينَ فَلا تَمُوتُنَّ إِلَّا وَ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ
132و ابراهيم و يعقوب پسران خود را به آن [آيين]، سفارش كردند؛ (و هر كدام گفتند:) اى پسران من! در حقيقت خدا براى شما اين دين را برگزيده است؛ پس نميريد مگر در حالى كه شما مسلمانيد.
أَمْ كُنْتُمْ شُهَداءَ إِذْ حَضَرَ يَعْقُوبَ الْمَوْتُ إِذْ قالَ لِبَنِيهِ ما تَعْبُدُونَ مِنْ بَعْدِي قالُوا نَعْبُدُ إِلهَكَ وَ إِلهَ آبائِكَ إِبْراهِيمَ وَ إِسْماعِيلَ وَ إِسْحاقَ إِلهاً واحِداً وَ نَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ
133آيا هنگامى كه مرگ يعقوب فرا رسيد، (شما) شاهد بوديد؟! وقتى كه به پسرانش گفت:« پس از من، چه چيز را مىپرستيد؟ »گفتند:« معبود تو، و معبود نياكانت، ابراهيم و اسماعيل و اسحاق- معبود يگانه- را مىپرستيم، و ما تنها تسليم او هستيم. »
تِلْكَ أُمَّةٌ قَدْ خَلَتْ لَها ما كَسَبَتْ وَ لَكُمْ ما كَسَبْتُمْ وَ لا تُسْئَلُونَ عَمَّا كانُوا يَعْمَلُونَ
134آنان گروهى بودند كه درگذشتند، دستاورد آنان فقط براى آنان، و دستاورد شما فقط براى شماست؛ و از آنچه همواره انجام مىدادند، بازخواست نخواهيد شد.
وَ قالُوا كُونُوا هُوداً أَوْ نَصاريٰ تَهْتَدُوا قُلْ بَلْ مِلَّةَ إِبْراهِيمَ حَنِيفاً وَ ما كانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ
135و [اهل كتاب] گفتند:« يهودى يا مسيحى شويد، تا راهنمايى شويد. »بگو:« بلكه [بر] آيين ابراهيم حقگرا [باشيد؛] و [او] از مشركان نبود. »
قُولُوا آمَنَّا بِاللَّهِ وَ ما أُنْزِلَ إِلَيْنا وَ ما أُنْزِلَ إِليٰ إِبْراهِيمَ وَ إِسْماعِيلَ وَ إِسْحاقَ وَ يَعْقُوبَ وَ الْأَسْباطِ وَ ما أُوتِيَ مُوسيٰ وَ عِيسيٰ وَ ما أُوتِيَ النَّبِيُّونَ مِنْ رَبِّهِمْ لا نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِنْهُمْ وَ نَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ
136بگوييد:« به خدا و آنچه بر ما فرود آمده، و آنچه بر ابراهيم و اسماعيل و اسحاق و يعقوب و (پيامبران از) فرزندان (او) فرود آمده، و (نيز) آنچه به موسى و عيسى داده شده، و آنچه به پيامبران از طرف پروردگارشان داده شده، ايمان آوردهايم؛ ميان هيچ يك از ايشان فرق نمىگذاريم؛ و ما تنها تسليم او هستيم. »
فَإِنْ آمَنُوا بِمِثْلِ ما آمَنْتُمْ بِهِ فَقَدِ اهْتَدَوْا وَ إِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّما هُمْ فِي شِقاقٍ فَسَيَكْفِيكَهُمُ اللَّهُ وَ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ
137و اگر آنان ايمان آورند همانند آنچه (شما) بدان ايمان آوردهايد، پس بيقين رهنمون مىشوند؛ و اگر روى بر تافتند، پس آنان فقط در جدائى (و ستيز) هستند. و بزودى خدا [شر] آنان را از تو كفايت خواهد كرد، و او شنوا [و] داناست.
صِبْغَةَ اللَّهِ وَ مَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ صِبْغَةً وَ نَحْنُ لَهُ عابِدُونَ
138رنگ خدايى (بپذيريد.) و خوش رنگتر از خدا كيست؟ و ما تنها پرستشكنندگان اوييم.
قُلْ أَ تُحَاجُّونَنا فِي اللَّهِ وَ هُوَ رَبُّنا وَ رَبُّكُمْ وَ لَنا أَعْمالُنا وَ لَكُمْ أَعْمالُكُمْ وَ نَحْنُ لَهُ مُخْلِصُونَ
139بگو:« آيا درباره خدا با ما بحث مىكنيد؟! حال آنكه او، پروردگار ما و پروردگار شماست؛ و كردارهاى ما فقط براى ماست، و كردارهاى شما فقط براى شماست. و ما فقط مخلص اوييم. »
أَمْ تَقُولُونَ إِنَّ إِبْراهِيمَ وَ إِسْماعِيلَ وَ إِسْحاقَ وَ يَعْقُوبَ وَ الْأَسْباطَ كانُوا هُوداً أَوْ نَصاريٰ قُلْ أَ أَنْتُمْ أَعْلَمُ أَمِ اللَّهُ وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ كَتَمَ شَهادَةً عِنْدَهُ مِنَ اللَّهِ وَ مَا اللَّهُ بِغافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ
140يا مىگوييد كه:« ابراهيم و اسماعيل و اسحاق و يعقوب و (پيامبران از) فرزندان (او)، يهودى يا مسيحى بودند؟! »بگو:« آيا شما داناتريد يا خدا؟! »و چه كسى ستمكارتر است از كسى كه گواهى خدا را در نزد خويش پنهان مىكند؟ و خدا از آنچه انجام مىدهيد، غافل نيست.
تِلْكَ أُمَّةٌ قَدْ خَلَتْ لَها ما كَسَبَتْ وَ لَكُمْ ما كَسَبْتُمْ وَ لا تُسْئَلُونَ عَمَّا كانُوا يَعْمَلُونَ
141آنان گروهى بودند كه درگذشتند، دستاورد آنان فقط براى آنان و دستاورد شما فقط براى شماست؛ و از آنچه همواره انجام مىدادند، باز خواست نخواهيد شد.
سَيَقُولُ السُّفَهاءُ مِنَ النَّاسِ ما وَلاَّهُمْ عَنْ قِبْلَتِهِمُ الَّتِي كانُوا عَلَيْها قُلْ لِلَّهِ الْمَشْرِقُ وَ الْمَغْرِبُ يَهْدِي مَنْ يَشاءُ إِليٰ صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ
142بزودى مردم سبك سر، خواهند گفت:« چه چيز آنان را، از قبلهشان كه بر آن بودند، روى برتاباند؟! »بگو:« خاور و باختر، فقط از آن خداست؛ هر كس را (شايسته بداند و) بخواهد، به راه راست راهنمايى مىكند. »
وَ كَذٰلِكَ جَعَلْناكُمْ أُمَّةً وَسَطاً لِتَكُونُوا شُهَداءَ عَلَي النَّاسِ وَ يَكُونَ الرَّسُولُ عَلَيْكُمْ شَهِيداً وَ ما جَعَلْنَا الْقِبْلَةَ الَّتِي كُنْتَ عَلَيْها إِلَّا لِنَعْلَمَ مَنْ يَتَّبِعُ الرَّسُولَ مِمَّنْ يَنْقَلِبُ عَليٰ عَقِبَيْهِ وَ إِنْ كانَتْ لَكَبِيرَةً إِلَّا عَلَي الَّذِينَ هَدَي اللَّهُ وَ ما كانَ اللَّهُ لِيُضِيعَ إِيمانَكُمْ إِنَّ اللَّهَ بِالنَّاسِ لَرَءُوفٌ رَحِيمٌ
143و بدين گونه شما را گروهى ميانه قرار داديم، تا بر مردم گواه باشيد؛ و فرستاده [خدا] بر شما گواه باشد. و قبله [بيت المقدس] را كه (چندى) بر آن بودى، قرار نداديم جز براى آنكه كسى كه از فرستاده [خدا] پيروى مىكند، از كسى كه [از عقيده خود] بر مىگردد، معلوم داريم. و مسلما اين [حكم] دشوار بود، جز بر كسانى كه خدا [آنها را] راهنمايى كرده است. و خدا هرگز ايمان شما را تباه نمىگرداند؛ [چرا] كه قطعا خدا، [نسبت] به مردم، مهربانى مهرورز است.
قَدْ نَريٰ تَقَلُّبَ وَجْهِكَ فِي السَّماءِ فَلَنُوَلِّيَنَّكَ قِبْلَةً تَرْضاها فَوَلِّ وَجْهَكَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ وَ حَيْثُما كُنْتُمْ فَوَلُّوا وُجُوهَكُمْ شَطْرَهُ وَ إِنَّ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتابَ لَيَعْلَمُونَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّهِمْ وَ مَا اللَّهُ بِغافِلٍ عَمَّا يَعْمَلُونَ
144بيقين روى چرخاندنت در آسمان (و نگاههاى انتظار آميزت) را مىبينيم، و مسلما تو را به [سوى] قبلهاى كه از آن خشنودى، باز مىگردانيم. پس روى خود را به سوى مسجد الحرام كن. و هر جا بوديد، پس روى خود را به [سوى] آن كنيد. و در حقيقت كسانى كه كتاب [الهى] به آنها داده شده، مسلما مىدانند كه اين [تغيير قبله، فرمان] درستى است كه از جانب پروردگارشان مىباشد. و خدا از آنچه انجام مىدهند، غافل نيست.
وَ لَئِنْ أَتَيْتَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتابَ بِكُلِّ آيَةٍ ما تَبِعُوا قِبْلَتَكَ وَ ما أَنْتَ بِتابِعٍ قِبْلَتَهُمْ وَ ما بَعْضُهُمْ بِتابِعٍ قِبْلَةَ بَعْضٍ وَ لَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْواءَهُمْ مِنْ بَعْدِ ما جاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ إِنَّكَ إِذاً لَمِنَ الظَّالِمِينَ
145و اگر براى كسانى كه كتاب [الهى] به آنها داده شده، هر گونه نشانه (معجزهوارى) بياورى، از قبله تو پيروى نخواهند كرد؛ و تو [نيز] از قبله آنان، پيروى نخواهى كرد. و برخى از آنان، از قبله برخى [ديگر] پيروى، نخواهد كرد. و اگر بعد از دانشى كه به تو رسيد، از هوسهايشان پيروى كنى، در آن صورت، مسلما تو از ستمگران خواهى بود.
الَّذِينَ آتَيْناهُمُ الْكِتابَ يَعْرِفُونَهُ كَما يَعْرِفُونَ أَبْناءَهُمْ وَ إِنَّ فَرِيقاً مِنْهُمْ لَيَكْتُمُونَ الْحَقَّ وَ هُمْ يَعْلَمُونَ
146كسانى كه كتاب [الهى] به آنان دادهايم، همان گونه كه پسران خود را مىشناسند، او [محمد] را مىشناسند؛ و مسلما دستهاى از آنان، حق را پنهان مىدارند در حالى كه آنان مىدانند.
الْحَقُّ مِنْ رَبِّكَ فَلا تَكُونَنَّ مِنَ الْمُمْتَرِينَ
147[اين] حق از طرف پروردگار توست، پس هرگز از ترديد كنندگان مباش.
وَ لِكُلٍّ وِجْهَةٌ هُوَ مُوَلِّيها فَاسْتَبِقُوا الْخَيْراتِ أَيْنَما تَكُونُوا يَأْتِ بِكُمُ اللَّهُ جَمِيعاً إِنَّ اللَّهَ عَليٰ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ
148و براى هر [گروهى] قبلهاى [و شيوهاى] است، كه او آن را تعيين كرده است؛ پس در نيكىها [بر يكديگر] پيشى گيريد. هر كجا كه باشيد، خدا همه شما را خواهد آورد، [چرا] كه خدا بر هر چيز تواناست.
وَ مِنْ حَيْثُ خَرَجْتَ فَوَلِّ وَجْهَكَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ وَ إِنَّهُ لَلْحَقُّ مِنْ رَبِّكَ وَ مَا اللَّهُ بِغافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ
149و از هر كجا بيرون آمدى، پس روى خود را به سوى« مسجد الحرام »كن و مسلما اين [دستور] حقى از طرف پروردگار توست؛ و خدا، از آنچه انجام مىدهيد، غافل نيست.
وَ مِنْ حَيْثُ خَرَجْتَ فَوَلِّ وَجْهَكَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ وَ حَيْثُما كُنْتُمْ فَوَلُّوا وُجُوهَكُمْ شَطْرَهُ لِئَلاَّ يَكُونَ لِلنَّاسِ عَلَيْكُمْ حُجَّةٌ إِلَّا الَّذِينَ ظَلَمُوا مِنْهُمْ فَلا تَخْشَوْهُمْ وَ اخْشَوْنِي وَ لِأُتِمَّ نِعْمَتِي عَلَيْكُمْ وَ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ
150و از هر كجا بيرون آمدى، پس روى خود را به سوى« مسجد الحرام »كن. و هر كجا بوديد، پس روى خود را به سوى آن بگردانيد؛ تا مردم، دليلى بر [ضد] شما نداشته باشند، مگر كسانى از آنان كه ستم كردند (و دست از لجاجت بر نمىدارند). پس، از آنان نهراسيد؛ و از (مخالفت) من بهراسيد! و (روى به قبله كنيد) تا اينكه نعمتم را بر شما تمام كنم، و باشد كه شما راهنمايى شويد.
كَما أَرْسَلْنا فِيكُمْ رَسُولاً مِنْكُمْ يَتْلُوا عَلَيْكُمْ آياتِنا وَ يُزَكِّيكُمْ وَ يُعَلِّمُكُمُ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ يُعَلِّمُكُمْ ما لَمْ تَكُونُوا تَعْلَمُونَ
151همان گونه كه فرستادهاى از خودتان، در ميان شما فرستاديم؛ كه آيات ما را بر شما مىخواند [و پيروى مىكند]؛ و شما را رشد مىدهد (و پاك مىگرداند)؛ و به شما، كتاب [خدا] و حكمت مىآموزد؛ و آنچه را هيچ گاه نمىدانستيد، به شما ياد مىدهد.
فَاذْكُرُونِي أَذْكُرْكُمْ وَ اشْكُرُوا لِي وَ لا تَكْفُرُونِ
152پس مرا ياد كنيد، تا شما را ياد كنم، و سپاس مرا به جاى آريد، و [مرا] ناسپاسى نكنيد.
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اسْتَعِينُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاةِ إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِينَ
153اى كسانى كه ايمان آوردهايد! بوسيله شكيبايى و نماز، يارى جوييد؛ [چرا] كه خدا با شكيبايان است.
وَ لا تَقُولُوا لِمَنْ يُقْتَلُ فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْواتٌ بَلْ أَحْياءٌ وَ لٰكِنْ لا تَشْعُرُونَ
154و به كسانى كه در راه خدا كشته مىشوند، مردگان نگوييد؛ بلكه [آنان] زندگانند، و ليكن (شما با درك حسى) متوجه نمىشويد.
وَ لَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ وَ الْأَنْفُسِ وَ الثَّمَراتِ وَ بَشِّرِ الصَّابِرِينَ
155و قطعا [همه] شما را به چيزى از ترس و گرسنگى و كاهشى در ثروتها و جانها و محصولات، آزمايش مىكنيم؛ و به شكيبايان مژده ده.
الَّذِينَ إِذا أَصابَتْهُمْ مُصِيبَةٌ قالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ
156(همان) كسانى كه هر گاه مصيبتى به آنان برسد، مىگويند:« در حقيقت ما از آن خداييم؛ و در واقع ما فقط به سوى او باز مىگرديم. »
أُولئِكَ عَلَيْهِمْ صَلَواتٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَ رَحْمَةٌ وَ أُولئِكَ هُمُ الْمُهْتَدُونَ
157آنان، درودها و رحمتى از پروردگارشان، بر ايشان باد، و تنها آنان ره يافتگانند.
إِنَّ الصَّفا وَ الْمَرْوَةَ مِنْ شَعائِرِ اللَّهِ فَمَنْ حَجَّ الْبَيْتَ أَوِ اعْتَمَرَ فَلا جُناحَ عَلَيْهِ أَنْ يَطَّوَّفَ بِهِما وَ مَنْ تَطَوَّعَ خَيْراً فَإِنَّ اللَّهَ شاكِرٌ عَلِيمٌ
158براستى كه (كوه)« صفا »و« مروه »از نشانههاى خداست؛ پس كسى كه خانه [خدا] را، حج كند يا عمره به جا آورد، پس هيچ گناهى بر او نيست، كه به [ميان] آن دو، سعى (رفت و آمد) كند؛ و كسى كه [فرمان خدا را در انجام كار] نيك بپذيرد، پس در حقيقت خدا، سپاسگزارى داناست.
إِنَّ الَّذِينَ يَكْتُمُونَ ما أَنْزَلْنا مِنَ الْبَيِّناتِ وَ الْهُديٰ مِنْ بَعْدِ ما بَيَّنَّاهُ لِلنَّاسِ فِي الْكِتابِ أُولئِكَ يَلْعَنُهُمُ اللَّهُ وَ يَلْعَنُهُمُ اللاَّعِنُونَ
159در حقيقت كسانى كه دليلهاى روشن و رهنمودى را كه فرو فرستادهايم، بعد از آنكه آن را در كتاب براى مردم بيان نموديم، پنهان مىكنند، آنان را خدا از رحمت خود دورشان مىسازد؛ و لعن كنندگان [نيز]، آنها را لعنت مىكنند؛
إِلَّا الَّذِينَ تابُوا وَ أَصْلَحُوا وَ بَيَّنُوا فَأُولئِكَ أَتُوبُ عَلَيْهِمْ وَ أَنَا التَّوَّابُ الرَّحِيمُ
160مگر كسانى كه توبه كردند، و اصلاح نمودند، و (آنچه را پنهان كرده بودند) آشكار ساختند؛ پس آنانند (كه من) توبه آنها را مىپذيرم و من بسيار توبهپذير [و] مهرورزم.
إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا وَ ماتُوا وَ هُمْ كُفَّارٌ أُولئِكَ عَلَيْهِمْ لَعْنَةُ اللَّهِ وَ الْمَلائِكَةِ وَ النَّاسِ أَجْمَعِينَ
161براستى كسانى كه كفر ورزيدند، و در حال كفر مردند، آنانند كه لعنت خدا و فرشتگان و مردم، همگى بر آنها باد.
خالِدِينَ فِيها لا يُخَفَّفُ عَنْهُمُ الْعَذابُ وَ لا هُمْ يُنْظَرُونَ
162در حالى كه در آن [لعنت] ماندگارند؛ [و] عذاب از آنان كاسته نمىشود، و به آنان فرصت داده نمىشود.
وَ إِلهُكُمْ إِلهٌ واحِدٌ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ الرَّحْمٰنُ الرَّحِيمُ
163و معبود شما معبودى يگانه است، جز او هيچ معبودى نيست. [كه او] گستردهمهر مهرورز است.
إِنَّ فِي خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ اخْتِلافِ اللَّيْلِ وَ النَّهارِ وَ الْفُلْكِ الَّتِي تَجْرِي فِي الْبَحْرِ بِما يَنْفَعُ النَّاسَ وَ ما أَنْزَلَ اللَّهُ مِنَ السَّماءِ مِنْ ماءٍ فَأَحْيا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها وَ بَثَّ فِيها مِنْ كُلِّ دَابَّةٍ وَ تَصْرِيفِ الرِّياحِ وَ السَّحابِ الْمُسَخَّرِ بَيْنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ
164قطعا در آفرينش آسمانها و زمين، و پى در پى آمدن شب و روز، و كشتىهايى كه در دريا روانند، با آنچه به مردم سود مىرساند، و آبى كه خدا از آسمان فرو فرستاده، و با آن، زمين را پس از مردنش، زنده نموده و از هر گونه جنبدهاى در آن پراكنده كرده، و (همچنين در) دگرگونى بادها و ابرهايى كه ميان آسمان و زمين مسخر است، نشانههايى هست، براى گروهى كه خردورزى مىكنند.
وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَتَّخِذُ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَنْداداً يُحِبُّونَهُمْ كَحُبِّ اللَّهِ وَ الَّذِينَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِلَّهِ وَ لَوْ يَرَي الَّذِينَ ظَلَمُوا إِذْ يَرَوْنَ الْعَذابَ أَنَّ الْقُوَّةَ لِلَّهِ جَمِيعاً وَ أَنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعَذابِ
165و برخى از مردم كسانى هستند كه از غير خدا، همانندهايى (معبود گونه) بر مىگزينند، كه همانند دوستى خدا، آنها را دوست دارند. و [لى] كسانى كه ايمان آوردهاند خدا را بيشتر دوست دارند. و اگر (بر فرض) كسانى كه ستم كردند، بدانند در هنگامى كه عذاب را مشاهده مىكنند (خواهند دانست) كه تمام قدرت از آن خداست؛ و براستى خدا سخت كيفر است.
إِذْ تَبَرَّأَ الَّذِينَ اتُّبِعُوا مِنَ الَّذِينَ اتَّبَعُوا وَ رَأَوُا الْعَذابَ وَ تَقَطَّعَتْ بِهِمُ الْأَسْبابُ
166(همان) هنگام، كسانى كه پيروى شدهاند، از پيروان خود، بىتعهد مىشوند؛ و عذاب را مشاهده مىكنند؛ و پيوندها از ميانشان بريده مىشود.
وَ قالَ الَّذِينَ اتَّبَعُوا لَوْ أَنَّ لَنا كَرَّةً فَنَتَبَرَّأَ مِنْهُمْ كَما تَبَرَّءُوا مِنَّا كَذٰلِكَ يُرِيهِمُ اللَّهُ أَعْمالَهُمْ حَسَراتٍ عَلَيْهِمْ وَ ما هُمْ بِخارِجِينَ مِنَ النَّارِ
167و كسانى كه پيروى كردهاند، مىگويند:« اى كاش براى ما باز گشتى [به دنيا] بود، تا نسبت به آنان بىتعهد مىشديم، همانگونه كه [آنان] نسبت به ما بىتعهد شدند! خدا اين چنين اعمالشان را- كه بر آنان (مايه) حسرتهاست- به آنان مىنماياند؛ و آنان از آتش خارج نخواهند شد.
يا أَيُّهَا النَّاسُ كُلُوا مِمَّا فِي الْأَرْضِ حَلالاً طَيِّباً وَ لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّيْطانِ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِينٌ
168اى مردم! از آنچه در زمين، حلال و پاكيزه است بخوريد؛ و از گامهاى شيطان، پيروى مكنيد؛ كه او، دشمنى آشكار براى شماست.
إِنَّما يَأْمُرُكُمْ بِالسُّوءِ وَ الْفَحْشاءِ وَ أَنْ تَقُولُوا عَلَي اللَّهِ ما لا تَعْلَمُونَ
169[او] شما را فقط به بدى و [كار] زشت فرمان مىدهد؛ و (نيز دستور مىدهد) آنچه را كه نمىدانيد، به خدا نسبت دهيد.
وَ إِذا قِيلَ لَهُمُ اتَّبِعُوا ما أَنْزَلَ اللَّهُ قالُوا بَلْ نَتَّبِعُ ما أَلْفَيْنا عَلَيْهِ آباءَنا أَ وَ لَوْ كانَ آباؤُهُمْ لا يَعْقِلُونَ شَيْئاً وَ لا يَهْتَدُونَ
170و هنگامى كه به آنان گفته شود:« آنچه را خدا فرو فرستاده است، پيروى كنيد. »مىگويند:« بلكه آنچه را كه نياكانمان را بر آن يافتيم، پيروى مىكنيم. »و آيا اگر (بر فرض) نياكان آنان، درباره چيزى خردورزى نمىكردند، و راهنمايى نمىشدند، (باز هم از آنان پيروى مىكرديد)؟!
وَ مَثَلُ الَّذِينَ كَفَرُوا كَمَثَلِ الَّذِي يَنْعِقُ بِما لا يَسْمَعُ إِلَّا دُعاءً وَ نِداءً صُمٌّ بُكْمٌ عُمْيٌ فَهُمْ لا يَعْقِلُونَ
171و مثال (دعوت كننده) كسانى كه كفر ورزيدند، همانند مثال كسى است كه [حيوانى را] بانگ مىزند كه جز صدا و ندايى [مبهم] نمىشنود. (آرى آنان در واقع) ناشنوا، گنگ [و] نابينايند، از اين رو آنان خردورزى نمىكنند.
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُلُوا مِنْ طَيِّباتِ ما رَزَقْناكُمْ وَ اشْكُرُوا لِلَّهِ إِنْ كُنْتُمْ إِيَّاهُ تَعْبُدُونَ
172اى كسانى كه ايمان آوردهايد! از (خوراكىهاى) پاكيزهاى كه روزى شما كردهايم بخوريد، و خدا را سپاس گوييد، اگر شما، تنها او را مىپرستيد.
إِنَّما حَرَّمَ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةَ وَ الدَّمَ وَ لَحْمَ الْخِنْزِيرِ وَ ما أُهِلَّ بِهِ لِغَيْرِ اللَّهِ فَمَنِ اضْطُرَّ غَيْرَ باغٍ وَ لا عادٍ فَلا إِثْمَ عَلَيْهِ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ
173[خدا]، تنها (خوردن) مردار و خون و گوشت خوك و آنچه را كه [به هنگام سر بريدن نام] غير خدا بر آن بانگزده شده، بر شما حرام كرده است. و [لى] كسى كه ناچار شود، در صورتى كه ستمگر و متجاوز نباشد، پس گناهى بر او نيست؛ [چرا] كه خدا بسيار آمرزنده مهرورز است.
إِنَّ الَّذِينَ يَكْتُمُونَ ما أَنْزَلَ اللَّهُ مِنَ الْكِتابِ وَ يَشْتَرُونَ بِهِ ثَمَناً قَلِيلاً أُولئِكَ ما يَأْكُلُونَ فِي بُطُونِهِمْ إِلَّا النَّارَ وَ لا يُكَلِّمُهُمُ اللَّهُ يَوْمَ الْقِيامَةِ وَ لا يُزَكِّيهِمْ وَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِيمٌ
174براستى كسانى كه آنچه را خدا از كتاب فرو فرستاده، پنهان مىكنند، و آن را به بهاى اندكى مىفروشند، آنان در درونشان جز آتش نمىخورند. و خدا، روز رستاخيز، با آنها سخن نمىگويد؛ و رشدشان نمىدهد (و پاكشان نمىكند)؛ و براى آنها عذابى دردناك است.
أُولئِكَ الَّذِينَ اشْتَرَوُا الضَّلالَةَ بِالْهُديٰ وَ الْعَذابَ بِالْمَغْفِرَةِ فَما أَصْبَرَهُمْ عَلَي النَّارِ
175آنان كسانى هستند كه گمراهى را با راهنمايى، و عذاب را با آمرزش، مبادله كردند؛ پس چه چيزى آنان را بر آتش شكيبا كرد؟!
ذٰلِكَ بِأَنَّ اللَّهَ نَزَّلَ الْكِتابَ بِالْحَقِّ وَ إِنَّ الَّذِينَ اخْتَلَفُوا فِي الْكِتابِ لَفِي شِقاقٍ بَعِيدٍ
176اين، بخاطر آن است كه خدا، كتاب (الهى) را بحق، فرو فرستاده؛ و كسانى كه در مورد كتاب [خدا] اختلاف كردند، قطعا در جدايى (و ستيزى) دور و دراز قرار دارند.
لَيْسَ الْبِرَّ أَنْ تُوَلُّوا وُجُوهَكُمْ قِبَلَ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ وَ لٰكِنَّ الْبِرَّ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ وَ الْمَلائِكَةِ وَ الْكِتابِ وَ النَّبِيِّينَ وَ آتَي الْمالَ عَليٰ حُبِّهِ ذَوِي الْقُرْبيٰ وَ الْيَتاميٰ وَ الْمَساكِينَ وَ ابْنَ السَّبِيلِ وَ السَّائِلِينَ وَ فِي الرِّقابِ وَ أَقامَ الصَّلاةَ وَ آتَي الزَّكاةَ وَ الْمُوفُونَ بِعَهْدِهِمْ إِذا عاهَدُوا وَ الصَّابِرِينَ فِي الْبَأْساءِ وَ الضَّرَّاءِ وَ حِينَ الْبَأْسِ أُولئِكَ الَّذِينَ صَدَقُوا وَ أُولئِكَ هُمُ الْمُتَّقُونَ
177نيكى اين نيست كه رويتان را به سوى خاور و (يا) باختر نماييد؛ و ليكن نيكى (و نيكوكار) كسى است كه به خدا و روز بازپسين و فرشتگان و كتاب (الهى) و پيامبران، ايمان آورد؛ و ثروت (خود) را در حالى كه دوستش دارد، به مصرف نزديكان و يتيمان و بينوايان و در راه مانده و گدايان، و در [راه آزاد كردن] بردگان برساند؛ و نماز را بر پا دارد و [ماليات] زكات را بپردازد؛ و (كسانى كه) چون عهد بستند، به عهد خود وفا دارند. و در سختى (زندگى) و زيان (جسمى) و به هنگام سختى (جنگ)، شكيبايند؛ آنان كسانى هستند كه راست مىگويند؛ و تنها آنان پارسا (و خود نگهدار) هستند.
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِصاصُ فِي الْقَتْلَي الْحُرُّ بِالْحُرِّ وَ الْعَبْدُ بِالْعَبْدِ وَ الْأُنْثيٰ بِالْأُنْثيٰ فَمَنْ عُفِيَ لَهُ مِنْ أَخِيهِ شَيْءٌ فَاتِّباعٌ بِالْمَعْرُوفِ وَ أَداءٌ إِلَيْهِ بِإِحْسانٍ ذٰلِكَ تَخْفِيفٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَ رَحْمَةٌ فَمَنِ اعْتَديٰ بَعْدَ ذٰلِكَ فَلَهُ عَذابٌ أَلِيمٌ
178اى كسانى كه ايمان آوردهايد، (حكم) قصاص در باره كشتگان، بر شما مقرر شده است: آزاد عوض آزاد، و بنده عوض بنده، و زن عوض زن؛ و كسى كه از برادر (دينى) اش، چيزى (از قصاص) به او بخشيده شود، پس (راه) پسنديده در پيش گيرد و به نيكى [خون بها] را به او بپردازد؛ اين، تخفيفى و بخششى از طرف پروردگارتان است. و كسى كه بعد از آن تجاوز كند، پس عذابى دردناك برايش خواهد بود.
وَ لَكُمْ فِي الْقِصاصِ حَياةٌ يا أُولِي الْأَلْبابِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ
179و اى خردمندان! براى شما در قصاص، زندگانى است، تا شايد شما [خودتان را] حفظ كنيد.
كُتِبَ عَلَيْكُمْ إِذا حَضَرَ أَحَدَكُمُ الْمَوْتُ إِنْ تَرَكَ خَيْراً الْوَصِيَّةُ لِلْوالِدَيْنِ وَ الْأَقْرَبِينَ بِالْمَعْرُوفِ حَقًّا عَلَي الْمُتَّقِينَ
180بر شما مقرر شده است كه:« چون مرگ يكى از شما فرا رسد، اگر (مال) خوبى (از خود) به جاى گذارده، براى پدر و مادر و نزديكان، بطور پسنديده وصيت كند. [اين] حقى بر پارسايان (خود نگهدار) است. »
فَمَنْ بَدَّلَهُ بَعْدَ ما سَمِعَهُ فَإِنَّما إِثْمُهُ عَلَي الَّذِينَ يُبَدِّلُونَهُ إِنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ عَلِيمٌ
181و هر كس آن [وصيت] را بعد از شنيدنش تغيير دهد، پس گناهش تنها بر كسانى است كه آن را تغيير مىدهند؛ براستى خدا، شنواى داناست.
فَمَنْ خافَ مِنْ مُوصٍ جَنَفاً أَوْ إِثْماً فَأَصْلَحَ بَيْنَهُمْ فَلا إِثْمَ عَلَيْهِ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ
182و كسى كه از انحراف [و تمايل يك جانبه] وصيت كننده، يا از گناه او (در وصيت به كار خلاف) بترسد؛ و بينشان اصلاح دهد، پس هيچ گناهى بر او نيست؛ [چرا] كه خدا، بسيار آمرزنده مهرورز است.
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّيامُ كَما كُتِبَ عَلَي الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ
183اى كسانى كه ايمان آوردهايد! روزه بر شما مقرر شده، همان گونه كه بر كسانى كه پيش از شما بودند مقرر شد؛ تا شايد شما [خودتان را] حفظ كنيد.
أَيَّاماً مَعْدُوداتٍ فَمَنْ كانَ مِنْكُمْ مَرِيضاً أَوْ عَليٰ سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِنْ أَيَّامٍ أُخَرَ وَ عَلَي الَّذِينَ يُطِيقُونَهُ فِدْيَةٌ طَعامُ مِسْكِينٍ فَمَنْ تَطَوَّعَ خَيْراً فَهُوَ خَيْرٌ لَهُ وَ أَنْ تَصُومُوا خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ
184چند روز معدودى را (روزه بداريد.) و هر كس از شما بيمار يا در سفر باشد پس تعدادى از روزهاى ديگر را (روزه بدارد). و بر كسانى كه آن [روزه براى آنها] طاقت فرساست، تاوانى [است، كه همان] غذا دادن به بينواست، و كسى كه [فرمان خدا را در انجام كار] نيك بپذيرد، پس آن برايش بهتر است. و روزه داشتن براى شما بهتر است، اگر بدانيد.
شَهْرُ رَمَضانَ الَّذِي أُنْزِلَ فِيهِ الْقُرْآنُ هُديً لِلنَّاسِ وَ بَيِّناتٍ مِنَ الْهُديٰ وَ الْفُرْقانِ فَمَنْ شَهِدَ مِنْكُمُ الشَّهْرَ فَلْيَصُمْهُ وَ مَنْ كانَ مَرِيضاً أَوْ عَليٰ سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِنْ أَيَّامٍ أُخَرَ يُرِيدُ اللَّهُ بِكُمُ الْيُسْرَ وَ لا يُرِيدُ بِكُمُ الْعُسْرَ وَ لِتُكْمِلُوا الْعِدَّةَ وَ لِتُكَبِّرُوا اللَّهَ عَليٰ ما هَداكُمْ وَ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ
185ماه رمضان (ماهى است) كه قرآن در آن فرو فرستاده شد، در حالى كه [آن قرآن] راهنماى مردم و نشانههايى از هدايت و جدا كننده [حق از باطل] است. و هر كس از شما كه (اين) ماه را (در وطن خود) حاضر باشد پس بايد آن (ماه) روزه بدارد. و كسى كه بيمار يا در سفر است، پس تعدادى از روزهاى ديگر (روزه بدارد). خدا، آسانى شما را مىخواهد، و دشوارى شما را نمىخواهد. و (اين احكام را قرار داديم) تا تعداد [اين روزها] را تكميل كنيد؛ و تا خدا را به پاس اينكه شما را راهنمايى كرده بزرگ شماريد؛ و باشد كه شما سپاسگزارى كنيد.
وَ إِذا سَأَلَكَ عِبادِي عَنِّي فَإِنِّي قَرِيبٌ أُجِيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذا دَعانِ فَلْيَسْتَجِيبُوا لِي وَ لْيُؤْمِنُوا بِي لَعَلَّهُمْ يَرْشُدُونَ
186و هنگامى كه بندگانم، از تو در باره من بپرسند، پس (بگو:) در حقيقت من نزديكم؛ دعاى دعا كننده را به هنگامى كه [مرا] مىخواند، پاسخ مىگويم. پس بايد (دعوت) مرا بپذيرند، و بايد به من ايمان بياورند، باشد كه آنان راه يابند، (و به مقصد برسند.)
أُحِلَّ لَكُمْ لَيْلَةَ الصِّيامِ الرَّفَثُ إِليٰ نِسائِكُمْ هُنَّ لِباسٌ لَكُمْ وَ أَنْتُمْ لِباسٌ لَهُنَّ عَلِمَ اللَّهُ أَنَّكُمْ كُنْتُمْ تَخْتانُونَ أَنْفُسَكُمْ فَتابَ عَلَيْكُمْ وَ عَفا عَنْكُمْ فَالْآنَ بَاشِرُوهُنَّ وَ ابْتَغُوا ما كَتَبَ اللَّهُ لَكُمْ وَ كُلُوا وَ اشْرَبُوا حَتَّي يَتَبَيَّنَ لَكُمُ الْخَيْطُ الْأَبْيَضُ مِنَ الْخَيْطِ الْأَسْوَدِ مِنَ الْفَجْرِ ثُمَّ أَتِمُّوا الصِّيامَ إِلَي اللَّيْلِ وَ لا تُبَاشِرُوهُنَّ وَ أَنْتُمْ عاكِفُونَ فِي الْمَساجِدِ تِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ فَلا تَقْرَبُوها كَذٰلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ آياتِهِ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ
187در شب روزهدارى، همبسترى با زنانتان، بر شما حلال گرديده؛ آنان لباسى براى شما، و شما لباسى براى آنان هستيد. خدا مىدانست كه شما همواره به خودتان قصد خيانت داشتيد؛ پس توبه شما را پذيرفت و از شما در گذشت. پس اكنون [مىتوانيد] با آنان همبستر شويد. و آنچه را خدا براى شما مقرر داشته بجوييد، و بخوريد و بياشاميد، تا رشته سپيد بامداد، از رشته سياه (شب) بر شما نمودار گردد؛ سپس روزه را تا شب، به اتمام رسانيد. و در حالى كه شما در مسجدها اعتكاف كردهايد، با آن (زن) ان همبستر نشويد. اين، مرزهاى خداست؛ پس بدان نزديك نشويد! اينگونه خدا آياتش را براى مردم، روشن بيان مىكند، تا شايد آنان [خود را] حفظ كنند.
وَ لا تَأْكُلُوا أَمْوالَكُمْ بَيْنَكُمْ بِالْباطِلِ وَ تُدْلُوا بِها إِلَي الْحُكَّامِ لِتَأْكُلُوا فَرِيقاً مِنْ أَمْوالِ النَّاسِ بِالْإِثْمِ وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُونَ
188و اموالتان را ميان خودتان، به باطل نخوريد. و [قسمتى از] آن را به سوى داوران نفرستيد تا بخشى از اموال مردم را به گناه بخوريد، در حالى كه شما مىدانيد (اين كار گناه است).
يَسْئَلُونَكَ عَنِ الْأَهِلَّةِ قُلْ هِيَ مَواقِيتُ لِلنَّاسِ وَ الْحَجِّ وَ لَيْسَ الْبِرُّ بِأَنْ تَأْتُوا الْبُيُوتَ مِنْ ظُهُورِها وَ لٰكِنَّ الْبِرَّ مَنِ اتَّقيٰ وَ أْتُوا الْبُيُوتَ مِنْ أَبْوابِها وَ اتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ
189در باره« هلالها [ى ماه] »از تو مىپرسند؛ بگو:« آنها، گاه شمارى براى مردم و حج است. »و نيكى، آن نيست كه از پشت خانهها وارد شويد؛ و ليكن نيكى (و نيكوكار) كسى است كه [خود را] حفظ كند و به خانهها، از درهايشان وارد شويد؛ و [خودتان را] از [عذاب] خدا حفظ كنيد. باشد كه شما رستگار گرديد.
وَ قاتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ الَّذِينَ يُقاتِلُونَكُمْ وَ لا تَعْتَدُوا إِنَّ اللَّهَ لا يُحِبُّ الْمُعْتَدِينَ
190و در راه خدا، با كسانى كه با شما پيكار مىكنند، بجنگيد؛ و [از حد] تجاوز نكنيد، چرا كه خدا تجاوزكاران را دوست نمىدارد.
وَ اقْتُلُوهُمْ حَيْثُ ثَقِفْتُمُوهُمْ وَ أَخْرِجُوهُمْ مِنْ حَيْثُ أَخْرَجُوكُمْ وَ الْفِتْنَةُ أَشَدُّ مِنَ الْقَتْلِ وَ لا تُقاتِلُوهُمْ عِنْدَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ حَتَّي يُقاتِلُوكُمْ فِيهِ فَإِنْ قاتَلُوكُمْ فَاقْتُلُوهُمْ كَذٰلِكَ جَزاءُ الْكافِرِينَ
191و هر كجا آنان را يافتيد، بكشيد؛ و از جايى كه شما را بيرون راندند، آنان را بيرون كنيد. و (بدى) آشوبگرى [شرك]، از كشتار [هم] شديدتر است. و در كنار مسجد الحرام با آنان پيكار مكنيد؛ مگر اينكه در آنجا با شما بجنگند. و اگر با شما پيكار كردند، پس آنها را بكشيد. سزاى كافران چنين است.
فَإِنِ انْتَهَوْا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ
192و اگر خوددارى كردند، پس در واقع خدا بسيار آمرزنده مهرورز است.
وَ قاتِلُوهُمْ حَتَّي لا تَكُونَ فِتْنَةٌ وَ يَكُونَ الدِّينُ لِلَّهِ فَإِنِ انْتَهَوْا فَلا عُدْوانَ إِلَّا عَلَي الظَّالِمِينَ
193و با آنها پيكار كنيد؛ تا اينكه آشوبگرى باقى نماند، و دين، فقط براى خدا باشد و اگر خوددارى كردند، پس هيچ تجاوزى جز بر ستمكاران [روا] نيست.
الشَّهْرُ الْحَرامُ بِالشَّهْرِ الْحَرامِ وَ الْحُرُماتُ قِصاصٌ فَمَنِ اعْتَديٰ عَلَيْكُمْ فَاعْتَدُوا عَلَيْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَديٰ عَلَيْكُمْ وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقِينَ
194(جنگ) ماه حرام، در برابر (جنگ) ماه حرام. و تمام حرامها (قابل) قصاص است. و هر كس بر شما تجاوز كرد، پس همانند آن تجاوزى كه بر شما روا داشته، بر او تجاوز كنيد. و [خودتان را] از [عذاب] خدا حفظ كنيد، و بدانيد كه خدا با پارسايان (خود نگهدار) است.
وَ أَنْفِقُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَ لا تُلْقُوا بِأَيْدِيكُمْ إِلَي التَّهْلُكَةِ وَ أَحْسِنُوا إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ
195و (اموالتان را) در راه خدا مصرف كنيد؛ و خودتان را با دستانتان به هلاكت نيفكنيد. و نيكى كنيد كه خدا، نيكو كاران را دوست مىدارد.
وَ أَتِمُّوا الْحَجَّ وَ الْعُمْرَةَ لِلَّهِ فَإِنْ أُحْصِرْتُمْ فَمَا اسْتَيْسَرَ مِنَ الْهَدْيِ وَ لا تَحْلِقُوا رُءُوسَكُمْ حَتَّي يَبْلُغَ الْهَدْيُ مَحِلَّهُ فَمَنْ كانَ مِنْكُمْ مَرِيضاً أَوْ بِهِ أَذيً مِنْ رَأْسِهِ فَفِدْيَةٌ مِنْ صِيامٍ أَوْ صَدَقَةٍ أَوْ نُسُكٍ فَإِذا أَمِنْتُمْ فَمَنْ تَمَتَّعَ بِالْعُمْرَةِ إِلَي الْحَجِّ فَمَا اسْتَيْسَرَ مِنَ الْهَدْيِ فَمَنْ لَمْ يَجِدْ فَصِيامُ ثَلاثَةِ أَيَّامٍ فِي الْحَجِّ وَ سَبْعَةٍ إِذا رَجَعْتُمْ تِلْكَ عَشَرَةٌ كامِلَةٌ ذٰلِكَ لِمَنْ لَمْ يَكُنْ أَهْلُهُ حاضِرِي الْمَسْجِدِ الْحَرامِ وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقابِ
196و حج و عمره را براى خدا به اتمام رسانيد. و اگر بازداشته شديد، پس آنچه از قربانى فراهم شود (قربانى كنيد). و سرهايتان را متراشيد، تا قربانى به محلش برسد. و هر كس از شما بيمار بود، و يا برايش ناراحتى از ناحيه سرش رسيد، (و ناچار شود در احرام سر بتراشد،) پس تاوانى از [قبيل] روزه يا بخششى صادقانه يا قربانى [بدهد]. و هنگامى كه ايمنى يافتيد، پس هر كس با عمره از حج بهرمند شود، (و حج تمتع نمايد،) پس آنچه از قربانى براى او فراهم شود، (قربانى كند،) و هر كس نيافت، پس سه روز در [موسم] حج، و هفت [روز] هنگامى كه بازگشتيد، روزه بدارد. اين، ده [روز] كامل است. اين [حج تمتع] براى كسى است كه خانوادهاش، ساكن [اطراف] مسجد الحرام نباشد. و [خودتان را] از [عذاب] خدا حفظ كنيد، و بدانيد كه خدا سخت كيفر است.
الْحَجُّ أَشْهُرٌ مَعْلُوماتٌ فَمَنْ فَرَضَ فِيهِنَّ الْحَجَّ فَلا رَفَثَ وَ لا فُسُوقَ وَ لا جِدالَ فِي الْحَجِّ وَ ما تَفْعَلُوا مِنْ خَيْرٍ يَعْلَمْهُ اللَّهُ وَ تَزَوَّدُوا فَإِنَّ خَيْرَ الزَّادِ التَّقْويٰ وَ اتَّقُونِ يا أُولِي الْأَلْبابِ
197حج در ماههاى معينى است؛ و هر كس كه در اين [ماه] ها حج را (بر خود) واجب گرداند، پس در [هنگام] حج همبسترى (با زنان) و نافرمانى و ستيزه [روا] نيست. و هر آنچه از [كارهاى] نيك انجام دهيد، خدا آن را مىداند. و توشه بر گيريد، و در حقيقت بهترين توشه، پارسايى (و خود نگهدارى) است. پس اى خردمندان خودتان را (از عذاب من) حفظ كنيد.
لَيْسَ عَلَيْكُمْ جُناحٌ أَنْ تَبْتَغُوا فَضْلاً مِنْ رَبِّكُمْ فَإِذا أَفَضْتُمْ مِنْ عَرَفاتٍ فَاذْكُرُوا اللَّهَ عِنْدَ الْمَشْعَرِ الْحَرامِ وَ اذْكُرُوهُ كَما هَداكُمْ وَ إِنْ كُنْتُمْ مِنْ قَبْلِهِ لَمِنَ الضَّالِّينَ
198هيچ گناهى بر شما نيست كه (در موسم حج روزى و) بخششى از پروردگارتان بجوييد، و هنگامى كه از« عرفات »روانه شديد، پس خدا را در« مشعر الحرام »ياد كنيد، و او را ياد كنيد همان گونه كه شما را راهنمايى نمود و [شما] پيش از آن، قطعا از گمراهان بوديد.
ثُمَّ أَفِيضُوا مِنْ حَيْثُ أَفاضَ النَّاسُ وَ اسْتَغْفِرُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ
199سپس از جايى كه مردم روانه مىشوند، (به سوى منى) روانه شويد، و از خدا، آمرزش بخواهيد، كه خدا بسيار آمرزنده مهرورز است.
فَإِذا قَضَيْتُمْ مَناسِكَكُمْ فَاذْكُرُوا اللَّهَ كَذِكْرِكُمْ آباءَكُمْ أَوْ أَشَدَّ ذِكْراً فَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَقُولُ رَبَّنا آتِنا فِي الدُّنْيا وَ ما لَهُ فِي الْآخِرَةِ مِنْ خَلاقٍ
200و هنگامى كه اعمال (حج) خود را به جاى آورديد، پس همانند ياد آورى شما از نياكانتان، يا با يادمانى شديدتر، خدا را به ياد آوريد. و از مردم كسى است كه مىگويد:« [اى] پروردگار ما! به ما، در [همين] دنيا بده »و حال آنكه برايش در آخرت هيچ بهرهاى نيست.
وَ مِنْهُمْ مَنْ يَقُولُ رَبَّنا آتِنا فِي الدُّنْيا حَسَنَةً وَ فِي الْآخِرَةِ حَسَنَةً وَ قِنا عَذابَ النَّارِ
201و از آنان كسى است كه مىگويد:« [اى] پروردگار ما! در دنيا به ما نيكى، و در آخرت [نيز] نيكى نما؛ و ما را از عذاب آتش حفظ كن. »
أُولئِكَ لَهُمْ نَصِيبٌ مِمَّا كَسَبُوا وَ اللَّهُ سَرِيعُ الْحِسابِ
202آنانند كه از دستاورد (دعاي) شان، بهرهاى برايشان مىماند. و خدا حسابرسى سريع است.
وَ اذْكُرُوا اللَّهَ فِي أَيَّامٍ مَعْدُوداتٍ فَمَنْ تَعَجَّلَ فِي يَوْمَيْنِ فَلا إِثْمَ عَلَيْهِ وَ مَنْ تَأَخَّرَ فَلا إِثْمَ عَلَيْهِ لِمَنِ اتَّقيٰ وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ اعْلَمُوا أَنَّكُمْ إِلَيْهِ تُحْشَرُونَ
203و خدا را در روزهاى معين (يازدهم و دوازدهم و سيزدهم ماه ذى الحجة) ياد كنيد. و هر كس در دو روز شتاب كند، (و اعمال حج را در دو روز انجام دهد). پس هيچ گناهى بر او نيست؛ و هر كس تأخير كند، (و اعمال حج را در سه روز انجام دهد) پس هيچ گناهى بر او نيست؛ [اين] براى كسى است كه (خود را) حفظ كند، پس [خودتان را] از [عذاب] خدا حفظ كنيد؛ و بدانيد كه شما فقط به سوى او گردآورى خواهيد شد.
وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يُعْجِبُكَ قَوْلُهُ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَ يُشْهِدُ اللَّهَ عَليٰ ما فِي قَلْبِهِ وَ هُوَ أَلَدُّ الْخِصامِ
204و از مردم كسى است كه گفتارش، در زندگى پست (دنيا) تو را شگفت زده مىكند، و خدا را بر آنچه در دلش دارد گواه مىگيرد. و حال آنكه او، سر سختترين دشمنان است؛
وَ إِذا تَوَلَّٰي سَعيٰ فِي الْأَرْضِ لِيُفْسِدَ فِيها وَ يُهْلِكَ الْحَرْثَ وَ النَّسْلَ وَ اللَّهُ لا يُحِبُّ الْفَسادَ
205و هنگامى كه روى برمىتابد [يا به حكومت مىرسد] در زمين كوشش مىكند تا در آن فساد كند، و زراعت و نسل را نابود مىسازد؛ و خدا تباهكارى را دوست نمىدارد.
وَ إِذا قِيلَ لَهُ اتَّقِ اللَّهَ أَخَذَتْهُ الْعِزَّةُ بِالْإِثْمِ فَحَسْبُهُ جَهَنَّمُ وَ لَبِئْسَ الْمِهادُ
206و هنگامى كه به او گفته شود:« [خود را] از [عذاب] خدا حفظ كن. »عزت (و نخوت)، وى را به گناه مىكشاند. پس جهنم برايش كافى است، و چه بد بسترى است!
وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْرِي نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللَّهِ وَ اللَّهُ رَءُوفٌ بِالْعِبادِ
207و از مردم كسى است كه جانش را در طلب خشنودى خدا مىفروشد؛ و خدا نسبت به بندگان مهربان است.
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا ادْخُلُوا فِي السِّلْمِ كَافَّةً وَ لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّيْطانِ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِينٌ
208اى كسانى كه ايمان آوردهايد، همگى در صلح [و آشتى] در آييد؛ و از گامهاى شيطان، پيروى نكنيد؛ كه او دشمنى آشكار براى شماست.
فَإِنْ زَلَلْتُمْ مِنْ بَعْدِ ما جاءَتْكُمُ الْبَيِّناتُ فَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ
209و اگر پس از آمدن دليلهاى روشن براى شما، لغزيديد؛ پس بدانيد كه خدا، شكست ناپذيرى فرزانه است.
هَلْ يَنْظُرُونَ إِلَّا أَنْ يَأْتِيَهُمُ اللَّهُ فِي ظُلَلٍ مِنَ الْغَمامِ وَ الْمَلائِكَةُ وَ قُضِيَ الْأَمْرُ وَ إِلَي اللَّهِ تُرْجَعُ الْأُمُورُ
210آيا انتظارى غير از اين دارند كه خدا و فرشتگان، در سايبانهايى از ابرها به طرفشان آيند، (با اينكه چنين چيزى ممكن نيست.) و [همه] چيز انجام شده، و [همه] كارها فقط به سوى خدا باز گردانده مىشود.
سَلْ بَنِي إِسْرائِيلَ كَمْ آتَيْناهُمْ مِنْ آيَةٍ بَيِّنَةٍ وَ مَنْ يُبَدِّلْ نِعْمَةَ اللَّهِ مِنْ بَعْدِ ما جاءَتْهُ فَإِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقابِ
211از بنى اسرائيل (فرزندان يعقوب) بپرس:« چند نشانه روشن به آنان داديم؟ »و هر كس نعمت خدا را، پس از آنكه به سراغش آمد، تبديل كند (و در مسير خلاف به كار گيرد) پس (گرفتار عذاب شديد الهى خواهد شد) چرا كه خدا سخت كيفر است.
زُيِّنَ لِلَّذِينَ كَفَرُوا الْحَياةُ الدُّنْيا وَ يَسْخَرُونَ مِنَ الَّذِينَ آمَنُوا وَ الَّذِينَ اتَّقَوْا فَوْقَهُمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ وَ اللَّهُ يَرْزُقُ مَنْ يَشاءُ بِغَيْرِ حِسابٍ
212زندگى پست (دنيا) براى كسانى كه كافر شدند آراسته شده است؛ و [از اين رو] كسانى را كه ايمان آوردهاند ريشخند مىكنند؛ و حال آنكه، كسانى كه پارسا (و خود نگهدار) شدند، در روز رستاخيز، از آنان برترند؛ و خدا هر كس را بخواهد (و شايسته بداند)، بىشمار [و بدون محاسبه] روزى مىدهد.
كانَ النَّاسُ أُمَّةً واحِدَةً فَبَعَثَ اللَّهُ النَّبِيِّينَ مُبَشِّرِينَ وَ مُنْذِرِينَ وَ أَنْزَلَ مَعَهُمُ الْكِتابَ بِالْحَقِّ لِيَحْكُمَ بَيْنَ النَّاسِ فِيمَا اخْتَلَفُوا فِيهِ وَ مَا اخْتَلَفَ فِيهِ إِلَّا الَّذِينَ أُوتُوهُ مِنْ بَعْدِ ما جاءَتْهُمُ الْبَيِّناتُ بَغْياً بَيْنَهُمْ فَهَدَي اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا لِمَا اخْتَلَفُوا فِيهِ مِنَ الْحَقِّ بِإِذْنِهِ وَ اللَّهُ يَهْدِي مَنْ يَشاءُ إِليٰ صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ
213مردم، ملتى يگانه بودند، و خدا، پيامبران را مژدهآور و هشدار دهنده برانگيخت؛ و با آنان كتاب [خدا] را، كه به سوى حق دعوت مىكرد، فرو فرستاد؛ تا ميان مردم، در باره آنچه در موردش اختلاف داشتند، داورى كند. و در مورد آن [كتاب] اختلاف نكردند جز كسانى كه آن [كتاب] به آنان داده شد- پس از آنكه دليلهاى روشن به آنان رسيده بود- بخاطر (حسادت و) ستمى كه بينشان [حكمفرما] بود. پس خدا كسانى را كه ايمان آورده بودند، به حقيقت آنچه در موردش اختلاف كرده بودند، با رخصت خودش، راهنمايى نمود؛ و خدا، هر كس را (شايسته بداند و) بخواهد به راه راست راهنمايى مىكند.
أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تَدْخُلُوا الْجَنَّةَ وَ لَمَّا يَأْتِكُمْ مَثَلُ الَّذِينَ خَلَوْا مِنْ قَبْلِكُمْ مَسَّتْهُمُ الْبَأْساءُ وَ الضَّرَّاءُ وَ زُلْزِلُوا حَتَّي يَقُولَ الرَّسُولُ وَ الَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ مَتيٰ نَصْرُ اللَّهِ أَلا إِنَّ نَصْرَ اللَّهِ قَرِيبٌ
214آيا پنداشتيد كه داخل بهشت مىشويد، و حال آنكه هنوز مثال (حوادث) كسانى كه قبل از شما درگذشتهاند به شما نرسيده است؟ به آنان سختى (زندگى) و زيان (جسمى) رسيد؛ و [چنان] متزلزل شدند، تا اينكه فرستاده [خدا] و كسانى كه با او ايمان آورده بودند، مىگفتند:« يارى خدا كى خواهد آمد؟! »آگاه باشيد، كه يارى خدا نزديك است!
يَسْئَلُونَكَ ما ذا يُنْفِقُونَ قُلْ ما أَنْفَقْتُمْ مِنْ خَيْرٍ فَلِلْوالِدَيْنِ وَ الْأَقْرَبِينَ وَ الْيَتاميٰ وَ الْمَساكِينِ وَ ابْنِ السَّبِيلِ وَ ما تَفْعَلُوا مِنْ خَيْرٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلِيمٌ
215از تو مىپرسند چه چيزى [در راه خدا] مصرف كنند؟ بگو:« هر نيكى كه [در راه خدا] مصرف مىكنيد، پس [بايد] براى پدر و مادر و نزديكان و يتيمان و بينوايان و در راه مانده باشد. »و هر نيكى كه انجام دهيد، پس در حقيقت خدا به آن داناست.
كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِتالُ وَ هُوَ كُرْهٌ لَكُمْ وَ عَسيٰ أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئاً وَ هُوَ خَيْرٌ لَكُمْ وَ عَسيٰ أَنْ تُحِبُّوا شَيْئاً وَ هُوَ شَرٌّ لَكُمْ وَ اللَّهُ يَعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ
216جنگ بر شما مقرر شد؛ در حالى كه آن برايتان ناخوشايند است؛ و چه بسا از چيزى ناخشنوديد، و آن براى شما خوب است؛ و چه بسا چيزى را دوست مىداريد و آن براى شما بد است. و خدا مىداند، و شما نمىدانيد.
يَسْئَلُونَكَ عَنِ الشَّهْرِ الْحَرامِ قِتالٍ فِيهِ قُلْ قِتالٌ فِيهِ كَبِيرٌ وَ صَدٌّ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ وَ كُفْرٌ بِهِ وَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ وَ إِخْراجُ أَهْلِهِ مِنْهُ أَكْبَرُ عِنْدَ اللَّهِ وَ الْفِتْنَةُ أَكْبَرُ مِنَ الْقَتْلِ وَ لا يَزالُونَ يُقاتِلُونَكُمْ حَتَّي يَرُدُّوكُمْ عَنْ دِينِكُمْ إِنِ اسْتَطاعُوا وَ مَنْ يَرْتَدِدْ مِنْكُمْ عَنْ دِينِهِ فَيَمُتْ وَ هُوَ كافِرٌ فَأُولئِكَ حَبِطَتْ أَعْمالُهُمْ فِي الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ وَ أُولئِكَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فِيها خالِدُونَ
217از تو، در باره جنگ در ماه حرام مىپرسند، بگو:« جنگ در آن، (گناهى) بزرگ است؛ و جلوگيرى از راه خدا و كفر ورزيدن به او و [باز داشتن از] مسجد الحرام، و بيرون راندن ساكنانش از آن، نزد خدا [گناهى] بزرگتر است؛ »و آشوبگرى از كشتار بالاتر است. و [مشركان،] پيوسته با شما پيكار مىكنند، تا اگر بتوانند شما را از دينتان برگردانند؛ و كسى از شما كه از دينش بر گردد، و او در حال كفر بميرد، پس آنان [همه] اعمالشان در دنيا و آخرت، تباه مىشود؛ و آنان اهل آتشند؛ [و] آنان در آن ماندگارند.
إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ الَّذِينَ هاجَرُوا وَ جاهَدُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أُولئِكَ يَرْجُونَ رَحْمَتَ اللَّهِ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ
218در حقيقت كسانى كه ايمان آورده و كسانى كه هجرت كرده و در راه خدا جهاد نمودهاند، آنان به رحمت خدا اميدوارند، و خدا بسيار آمرزنده مهرورز است.
يَسْئَلُونَكَ عَنِ الْخَمْرِ وَ الْمَيْسِرِ قُلْ فِيهِما إِثْمٌ كَبِيرٌ وَ مَنافِعُ لِلنَّاسِ وَ إِثْمُهُما أَكْبَرُ مِنْ نَفْعِهِما وَ يَسْئَلُونَكَ ما ذا يُنْفِقُونَ قُلِ الْعَفْوَ كَذٰلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمُ الْآياتِ لَعَلَّكُمْ تَتَفَكَّرُونَ
219از تو، در باره شراب و قمار مىپرسند، بگو:« در آن دو، گناه [و زيانى] بزرگ؛ و سودهايى براى مردم است؛ و [لى] گناه آن دو از سود آن دو بزرگتر است. »و از تو مىپرسند:« چه چيزى [در راه خدا] مصرف كنند؟ »بگو:« بخشش (متعادل، يا از مازاد مال يا از بهترين قسمت آن.) »اينچنين خدا آيات را براى شما روشن بيان مىكند؛ تا شايد شما تفكر كنيد.
فِي الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ وَ يَسْئَلُونَكَ عَنِ الْيَتاميٰ قُلْ إِصْلاحٌ لَهُمْ خَيْرٌ وَ إِنْ تُخالِطُوهُمْ فَإِخْوانُكُمْ وَ اللَّهُ يَعْلَمُ الْمُفْسِدَ مِنَ الْمُصْلِحِ وَ لَوْ شاءَ اللَّهُ لَأَعْنَتَكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ
220(آيات خود را براى شما روشن كرد تا) در باره دنيا و آخرت (تفكر كنيد). و از تو درباره يتيمان مىپرسند، بگو:« اصلاح [كار] برايشان بهتر است. و اگر با آنان همزيستى كنيد، پس برادران (دينى) شما هستند. »و خدا فسادگر را از اصلاحگر، معلوم مىدارد. و اگر (بر فرض) خدا بخواهد، حتما شما را به زحمت مىاندازد؛ كه خدا شكست ناپذيرى فرزانه است.
وَ لا تَنْكِحُوا الْمُشْرِكاتِ حَتَّي يُؤْمِنَّ وَ لَأَمَةٌ مُؤْمِنَةٌ خَيْرٌ مِنْ مُشْرِكَةٍ وَ لَوْ أَعْجَبَتْكُمْ وَ لا تُنْكِحُوا الْمُشْرِكِينَ حَتَّي يُؤْمِنُوا وَ لَعَبْدٌ مُؤْمِنٌ خَيْرٌ مِنْ مُشْرِكٍ وَ لَوْ أَعْجَبَكُمْ أُولئِكَ يَدْعُونَ إِلَي النَّارِ وَ اللَّهُ يَدْعُوا إِلَي الْجَنَّةِ وَ الْمَغْفِرَةِ بِإِذْنِهِ وَ يُبَيِّنُ آياتِهِ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ
221و با زنان مشرك [بت پرست]، ازدواج نكنيد؛ تا ايمان آورند. و مسلما كنيز با ايمان، از زن (آزاد بت پرست) مشرك بهتر است؛ و اگر چه شما را به شگفت آورد. و به مردان مشرك [بت پرست] زن مدهيد، تا ايمان آورند؛ و مسلما برده با ايمان، از مرد (آزاد بت پرست) مشرك، بهتر است؛ و اگر چه شما را به شگفت آورد. آنان به سوى آتش فرا مىخوانند؛ و خدا با رخصت خود، به سوى بهشت و آمرزش فرا مىخواند، و آياتش را براى مردم روشن بيان مىكند، باشد كه آنان متذكر شوند.
وَ يَسْئَلُونَكَ عَنِ الْمَحِيضِ قُلْ هُوَ أَذيً فَاعْتَزِلُوا النِّساءَ فِي الْمَحِيضِ وَ لا تَقْرَبُوهُنَّ حَتَّي يَطْهُرْنَ فَإِذا تَطَهَّرْنَ فَأْتُوهُنَّ مِنْ حَيْثُ أَمَرَكُمُ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ التَّوَّابِينَ وَ يُحِبُّ الْمُتَطَهِّرِينَ
222و از تو، در باره عادت ماهانه [زنان] مىپرسند، بگو:« آن رنجى است؛ از اين رو در عادت ماهانه، از زنان كنارهگيرى كنيد، و با آنان نزديكى ننماييد، تا پاك شوند. و هنگامى كه پاك شدند، پس از جايى كه خدا به شما فرمان داده، به آنان [در] آييد. كه خدا، توبه كاران را دوست دارد، و پاكان را (نيز) دوست دارد. »
نِساؤُكُمْ حَرْثٌ لَكُمْ فَأْتُوا حَرْثَكُمْ أَنَّي شِئْتُمْ وَ قَدِّمُوا لِأَنْفُسِكُمْ وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ اعْلَمُوا أَنَّكُمْ مُلاقُوهُ وَ بَشِّرِ الْمُؤْمِنِينَ
223زنان شما، كشتزار شما هستند؛ پس هر گونه بخواهيد، (مىتوانيد) به كشتزارتان [در] آييد، و (اثر نيكى) براى خودتان، از پيش بفرستيد. و [خودتان را] از [عذاب] خدا حفظ كنيد. و بدانيد كه شما او را ملاقات خواهيد كرد. و مؤمنان را مژده ده.
وَ لا تَجْعَلُوا اللَّهَ عُرْضَةً لِأَيْمانِكُمْ أَنْ تَبَرُّوا وَ تَتَّقُوا وَ تُصْلِحُوا بَيْنَ النَّاسِ وَ اللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ
224و خدا را دستاويزى براى سوگندهايتان قرار ندهيد؛ تا اينكه نيكى كنيد، و [خودتان را] حفظ كنيد، و بين مردم اصلاح كنيد، و خدا شنواى داناست.
لا يُؤاخِذُكُمُ اللَّهُ بِاللَّغْوِ فِي أَيْمانِكُمْ وَ لٰكِنْ يُؤاخِذُكُمْ بِما كَسَبَتْ قُلُوبُكُمْ وَ اللَّهُ غَفُورٌ حَلِيمٌ
225خدا شما را بخاطر سوگندهاى بيهوده [و بى توجه] تان، باز خواست نخواهد كرد، و ليكن شما را بدانچه دلهايتان (از روى عمد) كسب كرده، باز خواست مىكند. و خدا بسيار آمرزنده بردبار است.
لِلَّذِينَ يُؤْلُونَ مِنْ نِسائِهِمْ تَرَبُّصُ أَرْبَعَةِ أَشْهُرٍ فَإِنْ فاءُو فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ
226براى كسانى كه [سوگند ياد مىكنند تا] نسبت به زنانشان كوتاهى كنند. چهار ماه انتظار [و مهلت] است. و اگر بازگشت كنند پس (چيزى بر آنها نيست زيرا) كه خدا بسيار آمرزنده مهرورز است.
وَ إِنْ عَزَمُوا الطَّلاقَ فَإِنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ عَلِيمٌ
227و اگر تصميم به طلاق گرفتند، پس (مانعى ندارد؛ چرا) كه خدا شنواى داناست.
وَ الْمُطَلَّقاتُ يَتَرَبَّصْنَ بِأَنْفُسِهِنَّ ثَلاثَةَ قُرُوءٍ وَ لا يَحِلُّ لَهُنَّ أَنْ يَكْتُمْنَ ما خَلَقَ اللَّهُ فِي أَرْحامِهِنَّ إِنْ كُنَّ يُؤْمِنَّ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ وَ بُعُولَتُهُنَّ أَحَقُّ بِرَدِّهِنَّ فِي ذٰلِكَ إِنْ أَرادُوا إِصْلاحاً وَ لَهُنَّ مِثْلُ الَّذِي عَلَيْهِنَّ بِالْمَعْرُوفِ وَ لِلرِّجالِ عَلَيْهِنَّ دَرَجَةٌ وَ اللَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ
228و زنان طلاق داده شده، [بايد] مدت سه مرتبه عادت ماهانه بر خويشتن انتظار كشند؛ و اگر به خدا و روز بازپسين ايمان دارند، براى آنها حلال نيست كه آنچه را خدا در رحمهايشان آفريده، پوشيده دارند. و در اين [مدت]، شوهرانشان، براى باز گرداندن آنها (به زندگى مشترك) سزاوارترند، اگر خواهان اصلاح باشند؛ و براى آن (زن) ان (حقوق) پسنديده قرار داده شده، همانند آنچنان (وظايفى) كه بعهده آنان است؛ و مردان بر آنان رتبه دارند؛ و خدا شكست ناپذيرى فرزانه است.
الطَّلاقُ مَرَّتانِ فَإِمْساكٌ بِمَعْرُوفٍ أَوْ تَسْرِيحٌ بِإِحْسانٍ وَ لا يَحِلُّ لَكُمْ أَنْ تَأْخُذُوا مِمَّا آتَيْتُمُوهُنَّ شَيْئاً إِلَّا أَنْ يَخافا أَلَّا يُقِيما حُدُودَ اللَّهِ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا يُقِيما حُدُودَ اللَّهِ فَلا جُناحَ عَلَيْهِما فِيمَا افْتَدَتْ بِهِ تِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ فَلا تَعْتَدُوها وَ مَنْ يَتَعَدَّ حُدُودَ اللَّهِ فَأُولئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ
229طلاق (قابل بازگشت)، دو مرتبه است؛ پس بطور پسنديده نگاه داشتن، يا به نيكى آزاد كردن [همسر بر شما واجب است]. و براى شما حلال نيست كه از آنچه به آنان دادهايد، چيزى [باز] ستانيد؛ مگر اينكه هر دو، بترسند كه مرزهاى خدا را بر پا ندارند. و اگر بترسيد كه آن دو مرزهاى خدا را بر پاى ندارند؛ پس هيچ گناهى بر آن دو نيست در آنچه كه (زن به عنوان) تاوان بپردازد. (و طلاق گيرد). اينها مرزهاى خداست؛ پس از آنها، تجاوز مكنيد. پس هر كس از مرزهاى خدا تعدى كند، پس فقط آنان ستمكارند.
فَإِنْ طَلَّقَها فَلا تَحِلُّ لَهُ مِنْ بَعْدُ حَتَّي تَنْكِحَ زَوْجاً غَيْرَهُ فَإِنْ طَلَّقَها فَلا جُناحَ عَلَيْهِما أَنْ يَتَراجَعا إِنْ ظَنَّا أَنْ يُقِيما حُدُودَ اللَّهِ وَ تِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ يُبَيِّنُها لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ
230و اگر (شوهر براى بار سوم) آن (زن) را طلاق داد، پس از [آن] به بعد بر آن (مرد) حلال نخواهد بود؛ تا اينكه با شوهرى غير از او ازدواج كند. و اگر (شوهر دوم) او را طلاق داد، پس هيچ گناهى بر آن دو [همسران سابق] نيست كه به همديگر باز گردند، اگر آن دو گمان مىكنند مرزهاى خدا را بر پا مىدارند. و اينها مرزهاى خداست كه آنها را براى گروهى كه مىدانند روشن بيان مىكند.
وَ إِذا طَلَّقْتُمُ النِّساءَ فَبَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَأَمْسِكُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ أَوْ سَرِّحُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ وَ لا تُمْسِكُوهُنَّ ضِراراً لِتَعْتَدُوا وَ مَنْ يَفْعَلْ ذٰلِكَ فَقَدْ ظَلَمَ نَفْسَهُ وَ لا تَتَّخِذُوا آياتِ اللَّهِ هُزُواً وَ اذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَ ما أَنْزَلَ عَلَيْكُمْ مِنَ الْكِتابِ وَ الْحِكْمَةِ يَعِظُكُمْ بِهِ وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ
231و هنگامى كه زنان را طلاق داديد، و به (روزهاى پايانى) سرآمد (عده) شان رسيدند، پس بطور پسنديده نگاهشان داريد، يا بطور پسنديده آزادشان سازيد؛ و بخاطر زيان رساندن نگاهشان نداريد، تا (به حقوقشان) تجاوز كنيد. و كسى كه اين [چنين] كند، پس بيقين بر خويشتن ستم نموده است. و آيات خدا را به ريشخند نگيريد. و به ياد آريد، نعمت خدا را بر (خود) تان و آنچه را از كتاب و فرزانگى بر شما فرو فرستاده، كه شما را با آن پند مىدهد. و [خودتان را] از [عذاب] خدا حفظ كنيد، و بدانيد كه خدا به هر چيزى داناست.
وَ إِذا طَلَّقْتُمُ النِّساءَ فَبَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَلا تَعْضُلُوهُنَّ أَنْ يَنْكِحْنَ أَزْواجَهُنَّ إِذا تَراضَوْا بَيْنَهُمْ بِالْمَعْرُوفِ ذٰلِكَ يُوعَظُ بِهِ مَنْ كانَ مِنْكُمْ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ ذٰلِكُمْ أَزْكيٰ لَكُمْ وَ أَطْهَرُ وَ اللَّهُ يَعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ
232و هنگامى كه زنان را طلاق داديد و به سرآمد (عده) شان رسيدند. پس مانعشان نشويد كه با همسران (سابق) شان، ازدواج كنند؛ هنگامى كه رضايت طرفينى بين آنان بطور پسنديده بر قرار است. اين [دستورى است كه] هر كسى از شما كه به خدا و روز بازپسين ايمان دارد، به آن پند داده مىشود. اين [دستور] براى شما، رشد آورتر و پاك كنندهتر است، و خدا مىداند و شما نمىدانيد.
وَ الْوالِداتُ يُرْضِعْنَ أَوْلادَهُنَّ حَوْلَيْنِ كامِلَيْنِ لِمَنْ أَرادَ أَنْ يُتِمَّ الرَّضاعَةَ وَ عَلَي الْمَوْلُودِ لَهُ رِزْقُهُنَّ وَ كِسْوَتُهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ لا تُكَلَّفُ نَفْسٌ إِلَّا وُسْعَها لا تُضَارَّ والِدَةٌ بِوَلَدِها وَ لا مَوْلُودٌ لَهُ بِوَلَدِهِ وَ عَلَي الْوارِثِ مِثْلُ ذٰلِكَ فَإِنْ أَرادا فِصالاً عَنْ تَراضٍ مِنْهُما وَ تَشاوُرٍ فَلا جُناحَ عَلَيْهِما وَ إِنْ أَرَدْتُمْ أَنْ تَسْتَرْضِعُوا أَوْلادَكُمْ فَلا جُناحَ عَلَيْكُمْ إِذا سَلَّمْتُمْ ما آتَيْتُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ بِما تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ
233و مادران، فرزندانشان را دو سال كامل، شير مىدهند. (اين) براى كسى است كه بخواهد [دوران] شير دادن را به اتمام رساند. و بر آن كس كه نوزاد برايش متولد شده، لازم است خوراك آن (مادر) ان و پوشاك آنان را بطور پسنديده [در دوران شير دادن فراهم آورد]. هيچ كس، جز به اندازه توانائيش، تكليف نمىشود. هيچ مادرى به واسطه فرزندش ضرر نبيند (و به او زيان نرساند)؛ و نه كسى كه فرزند برايش متولد شده به واسطه فرزندش (ضرر ببيند و به او زيان رساند) و بر وارث مانند اين (احكام واجب) است. و اگر آن دو، با رضايت و مشورت يكديگر، بخواهند [كودك را زودتر] از شير باز گيرند، پس هيچ گناهى بر آن دو نيست. و اگر خواستيد دايهاى براى فرزندان خود بگيريد، پس هيچ گناهى بر شما نيست؛ هنگامى كه آنچه را (وعده) دادهايد بطور پسنديده بپردازيد. و [خودتان را] از [عذاب] خدا حفظ كنيد؛ و بدانيد كه خدا، به آنچه انجام مىدهيد، بيناست.
وَ الَّذِينَ يُتَوَفَّوْنَ مِنْكُمْ وَ يَذَرُونَ أَزْواجاً يَتَرَبَّصْنَ بِأَنْفُسِهِنَّ أَرْبَعَةَ أَشْهُرٍ وَ عَشْراً فَإِذا بَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَلا جُناحَ عَلَيْكُمْ فِيما فَعَلْنَ فِي أَنْفُسِهِنَّ بِالْمَعْرُوفِ وَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ
234و كسانى از شما كه بطور كامل (جانشان) گرفته مىشود و همسرانى بر جاى مىگذارند، [بايد همسرانشان] چهار ماه و ده روز بر خويشتن انتظار كشند؛ و هنگامى كه به سرآمد (عده) شان رسيدند، پس هيچ گناهى بر شما نيست نسبت به آنچه بطور پسنديده در باره خودشان انجام دهند. و خدا به آنچه انجام مىدهيد آگاه است.
وَ لا جُناحَ عَلَيْكُمْ فِيما عَرَّضْتُمْ بِهِ مِنْ خِطْبَةِ النِّساءِ أَوْ أَكْنَنْتُمْ فِي أَنْفُسِكُمْ عَلِمَ اللَّهُ أَنَّكُمْ سَتَذْكُرُونَهُنَّ وَ لٰكِنْ لا تُواعِدُوهُنَّ سِرًّا إِلَّا أَنْ تَقُولُوا قَوْلاً مَعْرُوفاً وَ لا تَعْزِمُوا عُقْدَةَ النِّكاحِ حَتَّي يَبْلُغَ الْكِتابُ أَجَلَهُ وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ ما فِي أَنْفُسِكُمْ فَاحْذَرُوهُ وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ غَفُورٌ حَلِيمٌ
235و هيچ گناهى بر شما نيست كه در مورد خواستگارى زنان (پس از مرگ همسرانشان) به طور سر بسته بدان سخن بگوييد، يا [آن را] در دلتان پوشيده داريد. خدا مىداند كه شما بزودى به ياد آنان خواهيد افتاد؛ و ليكن پنهانى با آنها قرار [زناشوئى] نگذاريد، مگر آنكه (به كنايه) سخن پسنديدهاى بگوييد؛ و به پيوند ازدواج تصميم مگيريد، تا (عده وفات) نوشته شده به سرآمدش برسد. و بدانيد كه خدا آنچه را در دلهايتان داريد، مىداند. پس از [مخالفت] او بپرهيزيد؛ و بدانيد كه خدا، بسيار آمرزنده بردبار است.
لا جُناحَ عَلَيْكُمْ إِنْ طَلَّقْتُمُ النِّساءَ ما لَمْ تَمَسُّوهُنَّ أَوْ تَفْرِضُوا لَهُنَّ فَرِيضَةً وَ مَتِّعُوهُنَّ عَلَي الْمُوسِعِ قَدَرُهُ وَ عَلَي الْمُقْتِرِ قَدَرُهُ مَتاعاً بِالْمَعْرُوفِ حَقًّا عَلَي الْمُحْسِنِينَ
236هيچ گناهى بر شما نيست اگر زنان را طلاق دهيد، مادامى كه با آنان تماس نگرفتهايد يا برايشان مهريهاى تعيين نكردهايد. و (در اين هنگام با هديهاى مناسب) بهرهمندشان سازيد. توانگر به اندازه [توانايى] اش و تنگدست به اندازه خودش كالايى (بعنوان هديهاى) پسنديده بدهد. [و اين كار] حقى بر عهده نيكوكاران است.
وَ إِنْ طَلَّقْتُمُوهُنَّ مِنْ قَبْلِ أَنْ تَمَسُّوهُنَّ وَ قَدْ فَرَضْتُمْ لَهُنَّ فَرِيضَةً فَنِصْفُ ما فَرَضْتُمْ إِلَّا أَنْ يَعْفُونَ أَوْ يَعْفُوَا الَّذِي بِيَدِهِ عُقْدَةُ النِّكاحِ وَ أَنْ تَعْفُوا أَقْرَبُ لِلتَّقْويٰ وَ لا تَنْسَوُا الْفَضْلَ بَيْنَكُمْ إِنَّ اللَّهَ بِما تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ
237و اگر آن (زن) ان را، پيش از آنكه با آنان تماس بگيريد، و در حالى كه مهرى براى آنها تعيين كردهايد، طلاقشان دهيد، پس نصف آنچه را تعيين كردهايد (به آنان بدهيد) مگر اينكه [آنان] ببخشند؛ يا كسى كه پيوند ازدواج به دست اوست، ببخشد. و گذشت كردن (شما) به پارسايى (و خودنگهدارى) نزديكتر است. و بخشش را در ميان خودتان فراموش نكنيد، كه خدا به آنچه انجام مىدهيد بيناست.
حافِظُوا عَلَي الصَّلَواتِ وَ الصَّلاةِ الْوُسْطيٰ وَ قُومُوا لِلَّهِ قانِتِينَ
238بر [انجام] نمازها و [بخصوص] نماز ميانه [ظهر] مواظبت كنيد؛ و براى خدا (فروتنانه و) فرمانبردارانه به پا خيزيد.
فَإِنْ خِفْتُمْ فَرِجالاً أَوْ رُكْباناً فَإِذا أَمِنْتُمْ فَاذْكُرُوا اللَّهَ كَما عَلَّمَكُمْ ما لَمْ تَكُونُوا تَعْلَمُونَ
239و اگر ترس داشتيد، پس پياده يا سواره [نماز برپا كنيد]. و هنگامى كه امنيت يافتيد، پس خدا را ياد كنيد؛ همان گونه كه آنچه را هرگز نمىدانستيد به شما آموخت.
وَ الَّذِينَ يُتَوَفَّوْنَ مِنْكُمْ وَ يَذَرُونَ أَزْواجاً وَصِيَّةً لِأَزْواجِهِمْ مَتاعاً إِلَي الْحَوْلِ غَيْرَ إِخْراجٍ فَإِنْ خَرَجْنَ فَلا جُناحَ عَلَيْكُمْ فِي ما فَعَلْنَ فِي أَنْفُسِهِنَّ مِنْ مَعْرُوفٍ وَ اللَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ
240و كسانى از شما كه در [آستانه] جان سپردن قرار مىگيرند و همسرانى بر جاى مىگذارند، [بايد] براى همسرانشان وصيت كنند كه تا يك سال، (آنها را با پرداختن هزينه زندگى) بدون بيرون راندن (از خانه) بهرهمند سازند؛ و اگر بيرون روند، پس هيچ گناهى بر شما نيست، نسبت به آنچه بطور پسنديده در باره خودشان انجام مىدهند. و خدا شكستناپذيرى فرزانه است.
وَ لِلْمُطَلَّقاتِ مَتاعٌ بِالْمَعْرُوفِ حَقًّا عَلَي الْمُتَّقِينَ
241و براى [زنان] طلاق داده شده، كالاى پسنديده [به عنوان هديه داده شود. و اين كار] حقى بر (خودنگهداران) پارساست.
كَذٰلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمْ آياتِهِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ
242اين چنين خدا آياتش را براى شما روشن بيان مىكند، باشد كه شما خردورزى كنيد.
أَ لَمْ تَرَ إِلَي الَّذِينَ خَرَجُوا مِنْ دِيارِهِمْ وَ هُمْ أُلُوفٌ حَذَرَ الْمَوْتِ فَقالَ لَهُمُ اللَّهُ مُوتُوا ثُمَّ أَحْياهُمْ إِنَّ اللَّهَ لَذُو فَضْلٍ عَلَي النَّاسِ وَ لٰكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا يَشْكُرُونَ
243آيا اطلاع نيافتى از كسانى كه از بيم مرگ، از خانههايشان خارج شدند و حال آنكه آنان هزاران (نفر) بودند؟! و خدا به آنان گفت:« بميريد! »سپس آنان را زنده كرد؛ قطعا خدا نسبت به مردم داراى بخشش است؛ و ليكن بيشتر مردم، سپاسگزارى نمىكنند.
وَ قاتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ عَلِيمٌ
244و در راه خدا، جنگ كنيد؛ و بدانيد كه خدا، شنواى داناست.
مَنْ ذَا الَّذِي يُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً فَيُضاعِفَهُ لَهُ أَضْعافاً كَثِيرَةً وَ اللَّهُ يَقْبِضُ وَ يَبْصُطُ وَ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ
245كيست آن كسى كه به خدا« قرض الحسنهاى »وام دهد، تا آن را برايش، چندين برابر بيفزايد؟ و خدا (روزى بندگان را) محدود مىكند و (يا) گسترده مىسازد؛ و تنها به سوى او باز گردانده مىشويد.
أَ لَمْ تَرَ إِلَي الْمَلَإِ مِنْ بَنِي إِسْرائِيلَ مِنْ بَعْدِ مُوسيٰ إِذْ قالُوا لِنَبِيٍّ لَهُمُ ابْعَثْ لَنا مَلِكاً نُقاتِلْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ قالَ هَلْ عَسَيْتُمْ إِنْ كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِتالُ أَلَّا تُقاتِلُوا قالُوا وَ ما لَنا أَلَّا نُقاتِلَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَ قَدْ أُخْرِجْنا مِنْ دِيارِنا وَ أَبْنائِنا فَلَمَّا كُتِبَ عَلَيْهِمُ الْقِتالُ تَوَلَّوْا إِلَّا قَلِيلاً مِنْهُمْ وَ اللَّهُ عَلِيمٌ بِالظَّالِمِينَ
246آيا از [حال] اشراف از بنى اسرائيل (فرزندان يعقوب) پس از موسى، اطلاع نيافتى، آنگاه كه به پيامبرى كه برايشان بود، گفتند:« زمامدارى براى ما انتخاب كن، تا در راه خدا جنگ كنيم. » (پيامبر) گفت:« آيا ممكن است كه اگر جنگ بر شما مقرر شود، (سر پيچى كنيد، و) جنگ نكنيد؟! »گفتند:« و ما را چه شده كه در راه خدا جنگ نكنيم، و حال آنكه بيقين از خانههايمان و [از نزد] پسرانمان رانده شدهايم؟! »و [لى] هنگامى كه جنگ بر آنها مقرر شد، جز اندكى از آنان، [همگى] روى بر تافتند. و خدا به [حال] ستمكاران، داناست.
وَ قالَ لَهُمْ نَبِيُّهُمْ إِنَّ اللَّهَ قَدْ بَعَثَ لَكُمْ طالُوتَ مَلِكاً قالُوا أَنَّي يَكُونُ لَهُ الْمُلْكُ عَلَيْنا وَ نَحْنُ أَحَقُّ بِالْمُلْكِ مِنْهُ وَ لَمْ يُؤْتَ سَعَةً مِنَ الْمالِ قالَ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفاهُ عَلَيْكُمْ وَ زادَهُ بَسْطَةً فِي الْعِلْمِ وَ الْجِسْمِ وَ اللَّهُ يُؤْتِي مُلْكَهُ مَنْ يَشاءُ وَ اللَّهُ واسِعٌ عَلِيمٌ
247و پيامبرشان به آنان گفت:« در حقيقت خدا« طالوت »را به زمامدارى شما بر انگيخت. »گفتند:« چگونه حكومت بر ما از آن او باشد، و حال آنكه ما از او [نسبت] به حكومت، سزاوارتريم، و [به او] از حيث مال، گشايشى داده نشده است؟! » [پيامبرشان] گفت:« براستى كه خدا او را بر شما برگزيده، و وسعتى در دانش و (نيروى) بدنش افزود. و خدا فرمانروايى خويش را، به هر كه (شايسته بداند و) بخواهد مىدهد؛ و خدا گشايشگرى داناست. »
وَ قالَ لَهُمْ نَبِيُّهُمْ إِنَّ آيَةَ مُلْكِهِ أَنْ يَأْتِيَكُمُ التَّابُوتُ فِيهِ سَكِينَةٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَ بَقِيَّةٌ مِمَّا تَرَكَ آلُ مُوسيٰ وَ آلُ هارُونَ تَحْمِلُهُ الْمَلائِكَةُ إِنَّ فِي ذٰلِكَ لَآيَةً لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ
248و پيامبرشان به آنان گفت:« در حقيقت نشانه فرمانرواييش آمدن« صندوق » [عهد به سوى] شماست. (كه) در آن، آرامشى از جانب پروردگارتان، و باز ماندهاى از آنچه خاندان موسى و خاندان هارون بر جاى نهادهاند، قرار دارد؛ در حالى كه فرشتگان، آن را حمل مىكنند. مسلما در اين [رويداد]، نشانهاى براى شماست؛ اگر مؤمن باشيد. »
فَلَمَّا فَصَلَ طالُوتُ بِالْجُنُودِ قالَ إِنَّ اللَّهَ مُبْتَلِيكُمْ بِنَهَرٍ فَمَنْ شَرِبَ مِنْهُ فَلَيْسَ مِنِّي وَ مَنْ لَمْ يَطْعَمْهُ فَإِنَّهُ مِنِّي إِلَّا مَنِ اغْتَرَفَ غُرْفَةً بِيَدِهِ فَشَرِبُوا مِنْهُ إِلَّا قَلِيلاً مِنْهُمْ فَلَمَّا جاوَزَهُ هُوَ وَ الَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ قالُوا لا طاقَةَ لَنَا الْيَوْمَ بِجالُوتَ وَ جُنُودِهِ قالَ الَّذِينَ يَظُنُّونَ أَنَّهُمْ مُلاقُوا اللَّهِ كَمْ مِنْ فِئَةٍ قَلِيلَةٍ غَلَبَتْ فِئَةً كَثِيرَةً بِإِذْنِ اللَّهِ وَ اللَّهُ مَعَ الصَّابِرِينَ
249و هنگامى كه طالوت با لشكريان رهسپار شد، گفت:« در حقيقت خدا شما را بوسيله رودخانهاى آزمايش مىكند؛ و هر كس از آن بنوشد، پس از [پيروان] من نيست؛ و كسى كه از آن نخورد جز كسى كه يك پيمانه را با دستش بر گيرد؛ پس بدرستى كه او از [پيروان] من است و جز اندكى از آنان، [همگى] از آن آب نوشيدند. و هنگامى كه او و كسانى كه همراه وى ايمان آورده بودند، از آن [رودخانه] گذشتند، گفتند:« امروز ما هيچ توانايى [مقابله] با« جالوت »و لشكريانش را نداريم. » [اما] كسانى كه مىدانستند كه آنان خدا را ملاقات مىكنند، گفتند:« چه بسا گروهى اندك، به رخصت خدا، بر گروهى انبوه پيروز شدند. »و خدا با شكيبايان است.
وَ لَمَّا بَرَزُوا لِجالُوتَ وَ جُنُودِهِ قالُوا رَبَّنا أَفْرِغْ عَلَيْنا صَبْراً وَ ثَبِّتْ أَقْدامَنا وَ انْصُرْنا عَلَي الْقَوْمِ الْكافِرِينَ
250و هنگامى كه با« جالوت »و لشكريانش روبرو شدند، گفتند:« [اى] پروردگار ما! [پيمانه] شكيبايى را بر ما فرو ريز، و گامهاى ما را استوار دار، و ما را بر گروه كافران پيروز فرماى. »
فَهَزَمُوهُمْ بِإِذْنِ اللَّهِ وَ قَتَلَ داوُدُ جالُوتَ وَ آتاهُ اللَّهُ الْمُلْكَ وَ الْحِكْمَةَ وَ عَلَّمَهُ مِمَّا يَشاءُ وَ لَوْلا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَفَسَدَتِ الْأَرْضُ وَ لٰكِنَّ اللَّهَ ذُو فَضْلٍ عَلَي الْعالَمِينَ
251پس آنان را به رخصت خدا شكست دادند؛ و« داود »،« جالوت »را كشت؛ و خدا به او فرمانروايى و فرزانگى عطا كرد، و از آنچه مىخواست به او آموخت. و اگر خدا برخى از مردم را بوسيله برخى [ديگر] دفع نمىكرد، حتما زمين تباه مىگشت. و ليكن خدا نسبت به جهانيان، داراى بخشش است.
تِلْكَ آياتُ اللَّهِ نَتْلُوها عَلَيْكَ بِالْحَقِّ وَ إِنَّكَ لَمِنَ الْمُرْسَلِينَ
252آن [ها] آيات خداست كه آن را به حق، بر تو مىخوانيم؛ و قطعا تو از [جمله] فرستادگانى.
تِلْكَ الرُّسُلُ فَضَّلْنا بَعْضَهُمْ عَليٰ بَعْضٍ مِنْهُمْ مَنْ كَلَّمَ اللَّهُ وَ رَفَعَ بَعْضَهُمْ دَرَجاتٍ وَ آتَيْنا عِيسَي ابْنَ مَرْيَمَ الْبَيِّناتِ وَ أَيَّدْناهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ وَ لَوْ شاءَ اللَّهُ مَا اقْتَتَلَ الَّذِينَ مِنْ بَعْدِهِمْ مِنْ بَعْدِ ما جاءَتْهُمُ الْبَيِّناتُ وَ لٰكِنِ اخْتَلَفُوا فَمِنْهُمْ مَنْ آمَنَ وَ مِنْهُمْ مَنْ كَفَرَ وَ لَوْ شاءَ اللَّهُ مَا اقْتَتَلُوا وَ لٰكِنَّ اللَّهَ يَفْعَلُ ما يُرِيدُ
253آن فرستادگان، برخى آنان را بر برخى ديگر رتبهها داديم؛ از آنان كسى بود كه خدا [با او] سخن گفت؛ و درجات برخى از آنان را بالا برد؛ و به عيسى پسر مريم، دليلهاى (معجزه آسا) داديم؛ و بوسيله« روح پاك »تأييدش نموديم؛ و اگر (بر فرض) خدا مىخواست، كسانى كه پس از آنان بودند، بعد از دلايل روشنى كه برايشان آمد، به پيكار با [يكديگر] نمىپرداختند. و ليكن با هم اختلاف كردند؛ پس برخى از آنان كسانى بودند كه ايمان آوردند، و برخى از آنان كسانى بودند كه كفر ورزيدند؛ و اگر (بر فرض) خدا مىخواست، [با يكديگر] پيكار نمىكردند؛ و ليكن خدا، آنچه را اراده مىكند، انجام مىدهد.
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَنْفِقُوا مِمَّا رَزَقْناكُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ يَأْتِيَ يَوْمٌ لا بَيْعٌ فِيهِ وَ لا خُلَّةٌ وَ لا شَفاعَةٌ وَ الْكافِرُونَ هُمُ الظَّالِمُونَ
254اى كسانى كه ايمان آوردهايد! از آنچه به شما روزى دادهايم، [در راه خدا] مصرف كنيد؛ پيش از آنكه روزى فرا رسد كه در آن، نه هيچ معاملهاى، و نه هيچ دوستى، و نه هيچ شفاعتى است. و تنها كافران (نا سپاسان گناهكار) ستمكارند.
اللَّهُ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ لا تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَ لا نَوْمٌ لَهُ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ مَنْ ذَا الَّذِي يَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلَّا بِإِذْنِهِ يَعْلَمُ ما بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَ ما خَلْفَهُمْ وَ لا يُحِيطُونَ بِشَيْءٍ مِنْ عِلْمِهِ إِلَّا بِما شاءَ وَسِعَ كُرْسِيُّهُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ لا يَئُودُهُ حِفْظُهُما وَ هُوَ الْعَلِيُّ الْعَظِيمُ
255خداست، كه هيچ معبودى جز او نيست زنده برپا و برپا دارنده است. هيچ چرت و خوابى او را (فرا) نمىگيرد؛ آنچه در آسمانها و آنچه در زمين است، فقط از آن اوست. كيست آن كس كه در پيشگاهش، جز به رخصت او، شفاعت كند؟! آنچه در پيش رويشان (در آينده) و آنچه در پشت سرشان (در گذشته) است مىداند، و به چيزى از علم او احاطه نمىيابند جز به مقدارى [كه او] بخواهد. پايتخت (علم و قدرت) او، آسمانها و زمين را در بر گرفته؛ و نگاهدارى آن دو بر او دشوار نيست. و او بلند مرتبه [و] بزرگ است.
لا إِكْراهَ فِي الدِّينِ قَدْ تَبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ فَمَنْ يَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَ يُؤْمِنْ بِاللَّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقيٰ لَا انْفِصامَ لَها وَ اللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ
256هيچ اكراهى در (پذيرش) دين نيست، (چرا كه) بيقين (راه) هدايت از گمراهى، روشن شده است. بنا بر اين كسى كه به (معبود) طغيانگر كفر ورزد، و به خدا ايمان آورد، پس بيقين به دستاويزى استوار تمسك جسته است، كه هيچ گسستنى برايش نيست. و خدا، شنواى داناست.
اللَّهُ وَلِيُّ الَّذِينَ آمَنُوا يُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَي النُّورِ وَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَوْلِياؤُهُمُ الطَّاغُوتُ يُخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَي الظُّلُماتِ أُولئِكَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فِيها خالِدُونَ
257خدا، سرپرست كسانى است كه ايمان آوردهاند؛ آنان را از تاريكىها، به سوى نور بيرون مىبرد. و [لى] كسانى كه كفر ورزيدهاند، سرپرستانشان طغيانگرند، كه آنان را از نور به سوى تاريكىها بيرون مىبرند؛ آنان اهل آتشند، در حالى كه آنان در آن ماندگارند.
أَ لَمْ تَرَ إِلَي الَّذِي حَاجَّ إِبْراهِيمَ فِي رَبِّهِ أَنْ آتاهُ اللَّهُ الْمُلْكَ إِذْ قالَ إِبْراهِيمُ رَبِّيَ الَّذِي يُحْيِي وَ يُمِيتُ قالَ أَنَا أُحْيِي وَ أُمِيتُ قالَ إِبْراهِيمُ فَإِنَّ اللَّهَ يَأْتِي بِالشَّمْسِ مِنَ الْمَشْرِقِ فَأْتِ بِها مِنَ الْمَغْرِبِ فَبُهِتَ الَّذِي كَفَرَ وَ اللَّهُ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ
258آيا اطلاع نيافتى از [حال] كسى كه چون خدا به او فرمانروايى داده بود، با ابراهيم در باره پروردگارش بحث [و جدل] كرد؟ هنگامى كه ابراهيم گفت:« پروردگار من كسى است كه زنده مىكند و مىميراند. » (نمرود) گفت:« من (نيز) زنده مىكنم و مىميرانم. »ابراهيم گفت:« پس در واقع خدا، خورشيد را از خاور مىآورد؛ پس آن را از باختر بياور! »پس كسى كه كفر ورزيده بود، مبهوت شد. و خدا گروه ستمكاران را راهنمايى نمىكند.
أَوْ كَالَّذِي مَرَّ عَليٰ قَرْيَةٍ وَ هِيَ خاوِيَةٌ عَليٰ عُرُوشِها قالَ أَنَّي يُحْيِي هذِهِ اللَّهُ بَعْدَ مَوْتِها فَأَماتَهُ اللَّهُ مِائَةَ عامٍ ثُمَّ بَعَثَهُ قالَ كَمْ لَبِثْتَ قالَ لَبِثْتُ يَوْماً أَوْ بَعْضَ يَوْمٍ قالَ بَلْ لَبِثْتَ مِائَةَ عامٍ فَانْظُرْ إِليٰ طَعامِكَ وَ شَرابِكَ لَمْ يَتَسَنَّهْ وَ انْظُرْ إِليٰ حِمارِكَ وَ لِنَجْعَلَكَ آيَةً لِلنَّاسِ وَ انْظُرْ إِلَي الْعِظامِ كَيْفَ نُنْشِزُها ثُمَّ نَكْسُوها لَحْماً فَلَمَّا تَبَيَّنَ لَهُ قالَ أَعْلَمُ أَنَّ اللَّهَ عَليٰ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ
259يا (اطلاع نيافتى از) همچون كسى كه از كنار آبادى عبور كرد، در حالى كه [ديوارهاى] آن، به روى سقفهايش فرو ريخته بود! (آن پيامبر با خود) گفت:« چگونه خدا اين [ها] را پس از مرگش [ان]، زنده مىكند؟! »و خدا او را صد سال ميراند؛ سپس او را بر انگيخت؛ (و به او) فرمود:« چقدر درنگ كردى؟ » (پيامبر) گفت:« يك روز؛ يا بخشى از يك روز را درنگ كردم. » (خدا) فرمود:« بلكه صد سال درنگ كردى! پس به غذايت و نوشيدنىات بنگر، كه هيچ گونه تغيير نيافته است! و [لى] به الاغ خود نگاه كن (كه چگونه از هم متلاشى شده، و اين امور براى اين است كه تو يقين پيدا كنى)، و براى اينكه تو را نشانهاى براى مردم (در مورد رستاخيز) قرار دهيم. و به استخوانها بنگر كه چگونه آنها را برداشته، [به هم پيوند مىدهيم،] سپس گوشت بر آن مىپوشانيم! »پس هنگامى كه (اين حقايق) بر او روشن شد، گفت:« مىدانم كه خدا بر هر چيزى تواناست. »
وَ إِذْ قالَ إِبْراهِيمُ رَبِّ أَرِنِي كَيْفَ تُحْيِ الْمَوْتيٰ قالَ أَ وَ لَمْ تُؤْمِنْ قالَ بَليٰ وَ لٰكِنْ لِيَطْمَئِنَّ قَلْبِي قالَ فَخُذْ أَرْبَعَةً مِنَ الطَّيْرِ فَصُرْهُنَّ إِلَيْكَ ثُمَّ اجْعَلْ عَليٰ كُلِّ جَبَلٍ مِنْهُنَّ جُزْءاً ثُمَّ ادْعُهُنَّ يَأْتِينَكَ سَعْياً وَ اعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ
260و (ياد كن) هنگامى را كه ابراهيم گفت:« پروردگارا! به من بنماى چگونه مردگان را زنده مىكنى؟ »فرمود:« و آيا ايمان نياوردهاى؟! »عرض كرد:« آرى، و ليكن [مىخواهم] كه دلم آرامش يابد. »فرمود:« پس، چهار [نوع] از پرندگان را بر گير؛ و آنها را پيش خود قطعه قطعه كن (و درهم بياميز)؛ سپس بر هر كوهى، قسمتى از آنها را قرار ده؛ بعد آنها را فرا خوان، شتابان به سويت مىآيند. و بدان كه خدا شكستناپذيرى فرزانه است.
مَثَلُ الَّذِينَ يُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ كَمَثَلِ حَبَّةٍ أَنْبَتَتْ سَبْعَ سَنابِلَ فِي كُلِّ سُنْبُلَةٍ مِائَةُ حَبَّةٍ وَ اللَّهُ يُضاعِفُ لِمَنْ يَشاءُ وَ اللَّهُ واسِعٌ عَلِيمٌ
261مثال كسانى كه اموالشان را در راه خدا مصرف مىكنند، همانند مثال دانهاى است كه هفت خوشه بروياند؛ كه در هر خوشهاى، صد دانه باشد؛ و خدا [آن را] براى هر كس بخواهد دو [يا چند] برابر مىكند؛ و خدا گشايشگرى داناست.
الَّذِينَ يُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ ثُمَّ لا يُتْبِعُونَ ما أَنْفَقُوا مَنًّا وَ لا أَذيً لَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ لا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ
262كسانى كه اموالشان را در راه خدا مصرف مىكنند، سپس در پى آنچه هزينه كردهاند، منتى و آزارى روا نمىدارند، براى آنان پاداششان، نزد پروردگارشان (محفوظ) است؛ و هيچ ترسى بر آنان نيست و نه آنان اندوهگين مىشوند.
قَوْلٌ مَعْرُوفٌ وَ مَغْفِرَةٌ خَيْرٌ مِنْ صَدَقَةٍ يَتْبَعُها أَذيً وَ اللَّهُ غَنِيٌّ حَلِيمٌ
263گفتارى پسنديده و گذشت، بهتر است از بخشش خالصانهاى كه آزارى به دنبال آن باشد، و خدا، توانگرى بردبار است.
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تُبْطِلُوا صَدَقاتِكُمْ بِالْمَنِّ وَ الْأَذيٰ كَالَّذِي يُنْفِقُ مالَهُ رِئاءَ النَّاسِ وَ لا يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ فَمَثَلُهُ كَمَثَلِ صَفْوانٍ عَلَيْهِ تُرابٌ فَأَصابَهُ وابِلٌ فَتَرَكَهُ صَلْداً لا يَقْدِرُونَ عَليٰ شَيْءٍ مِمَّا كَسَبُوا وَ اللَّهُ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكافِرِينَ
264اى كسانى كه ايمان آوردهايد! بخششهاى خالصانه خود را با منت و آزار، باطل نسازيد؛ همانند كسى كه ثروتش را براى نماياندن به مردم، هزينه مىكند؛ و به خدا و روز بازپسين، ايمان نمىآورد؛ بنابراين، مثال او همانند مثال سنگ صافى است كه بر آن، خاكى (نشسته) باشد؛ و رگبارى به آن زند، و آن [سنگ] را سخت و صاف بر جاى نهد. [آنان] قادر بر هيچ چيزى از آنچه كه بدست آوردهاند، نيستند. (و بهرهاى نمىبرند.) و خدا گروه كافران را راهنمايى نمىكند.
وَ مَثَلُ الَّذِينَ يُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللَّهِ وَ تَثْبِيتاً مِنْ أَنْفُسِهِمْ كَمَثَلِ جَنَّةٍ بِرَبْوَةٍ أَصابَها وابِلٌ فَآتَتْ أُكُلَها ضِعْفَيْنِ فَإِنْ لَمْ يُصِبْها وابِلٌ فَطَلٌّ وَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ
265و مثال كسانى كه اموالشان را براى طلب خشنودى خدا، و استوارى روحشان، مصرف مىكنند، همچون مثال باغى است كه بر مكان بلندى [قرار دارد و] رگبارى بر آن زند، و ميوههايش را دو چندان دهد. و اگر رگبارى بر آن نزند، پس بارانى ريز [به آن مىرسد]. و خدا به آنچه انجام مىدهيد، بيناست.
أَ يَوَدُّ أَحَدُكُمْ أَنْ تَكُونَ لَهُ جَنَّةٌ مِنْ نَخِيلٍ وَ أَعْنابٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ لَهُ فِيها مِنْ كُلِّ الثَّمَراتِ وَ أَصابَهُ الْكِبَرُ وَ لَهُ ذُرِّيَّةٌ ضُعَفاءُ فَأَصابَها إِعْصارٌ فِيهِ نارٌ فَاحْتَرَقَتْ كَذٰلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمُ الْآياتِ لَعَلَّكُمْ تَتَفَكَّرُونَ
266آيا يكى از شما آرزو دارد كه باغى از درختان خرما و انگور داشته باشد كه از زير [درختان] آن، نهرها روان است، [و] براى او در آن (باغ)، از همه محصولات وجود داشته باشد، در حالى كه او را پيرى رسيده و نسلى (خردسال و) كم توان دارد؛ و گردبادى كه در آن آتش است، به آن (باغ) برخورد كند و شعلهور گردد؟! اين چنين خدا نشانهها را براى شما روشن بيان مىكند؛ تا [شايد] شما تفكر كنيد.
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَنْفِقُوا مِنْ طَيِّباتِ ما كَسَبْتُمْ وَ مِمَّا أَخْرَجْنا لَكُمْ مِنَ الْأَرْضِ وَ لا تَيَمَّمُوا الْخَبِيثَ مِنْهُ تُنْفِقُونَ وَ لَسْتُمْ بِآخِذِيهِ إِلَّا أَنْ تُغْمِضُوا فِيهِ وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ غَنِيٌّ حَمِيدٌ
267اى كسانى كه ايمان آوردهايد! از [قسمتهاى] پاكيزه آنچه به دست آوردهايد، و از آنچه برايتان از زمين بر آوردهايم، [در راه خدا] مصرف كنيد، و در حالى كه فقط از آن [در راه خدا] مصرف مىكنيد، قصد (چيزهاى) پليد را نكنيد. و حال آنكه [خود شما] آن را، جز با چشم پوشى، [و بى ميلى] نسبت به آن، نمىپذيريد. و بدانيد كه خدا، توانگرى ستوده است.
الشَّيْطانُ يَعِدُكُمُ الْفَقْرَ وَ يَأْمُرُكُمْ بِالْفَحْشاءِ وَ اللَّهُ يَعِدُكُمْ مَغْفِرَةً مِنْهُ وَ فَضْلاً وَ اللَّهُ واسِعٌ عَلِيمٌ
268شيطان، شما را وعده نيازمندى مىدهد؛ و به [كار] زشت فرمان مىدهد؛ و [لى] خدا از جانب خود وعده آمرزش و فزونى به شما مىدهد؛ و خدا گشايشگرى داناست.
يُؤْتِي الْحِكْمَةَ مَنْ يَشاءُ وَ مَنْ يُؤْتَ الْحِكْمَةَ فَقَدْ أُوتِيَ خَيْراً كَثِيراً وَ ما يَذَّكَّرُ إِلَّا أُولُوا الْأَلْبابِ
269(خدا) به هر كس (شايسته بداند و) بخواهد فرزانگى عطا كند؛ و به هر كس فرزانگى داده شود، پس بيقين خيرى فراوان [به او] داده شده است؛ و جز خردمندان ياد آور نمىشوند.
وَ ما أَنْفَقْتُمْ مِنْ نَفَقَةٍ أَوْ نَذَرْتُمْ مِنْ نَذْرٍ فَإِنَّ اللَّهَ يَعْلَمُهُ وَ ما لِلظَّالِمِينَ مِنْ أَنْصارٍ
270و آنچه از هزينه (و صدقه) كه [در راه خدا] مصرف مىكنيد يا هر نذرى را كه پيمان بستهايد، پس در حقيقت خدا آن را مىداند. و هيچ ياورى براى ستمكاران نيست.
إِنْ تُبْدُوا الصَّدَقاتِ فَنِعِمَّا هِيَ وَ إِنْ تُخْفُوها وَ تُؤْتُوهَا الْفُقَراءَ فَهُوَ خَيْرٌ لَكُمْ وَ يُكَفِّرُ عَنْكُمْ مِنْ سَيِّئاتِكُمْ وَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ
271اگر بخششهاى خالصانهاى را آشكار كنيد، پس اين [كار]، خوب است؛ و اگر آنها را پنهان سازيد و آن را به نيازمندان بدهيد، پس آن براى شما بهتر است؛ و بعضى از بدىهاى (گناهان) تان را از شما مىزدايد (و مىبخشد)؛ و خدا به آنچه انجام مىدهيد، آگاه است.
لَيْسَ عَلَيْكَ هُداهُمْ وَ لٰكِنَّ اللَّهَ يَهْدِي مَنْ يَشاءُ وَ ما تُنْفِقُوا مِنْ خَيْرٍ فَلِأَنْفُسِكُمْ وَ ما تُنْفِقُونَ إِلَّا ابْتِغاءَ وَجْهِ اللَّهِ وَ ما تُنْفِقُوا مِنْ خَيْرٍ يُوَفَّ إِلَيْكُمْ وَ أَنْتُمْ لا تُظْلَمُونَ
272راهنمايى (اجبارى) آنان بر تو (لازم) نيست، و ليكن خدا، هر كه را (شايسته بداند و) بخواهد، راهنمايى مىكند. و آنچه را از (اموال) نيك [در راه خدا] مصرف مىكنيد، پس براى خودتان است؛ و [لى] جز براى طلب ذات خدا، مصرف نكنيد. و آنچه از (اموال) نيك [در راه خدا] مصرف مىكنيد، بطور كامل به شما داده خواهد شد؛ در حالى كه شما مورد ستم واقع نمىشويد.
لِلْفُقَراءِ الَّذِينَ أُحْصِرُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ لا يَسْتَطِيعُونَ ضَرْباً فِي الْأَرْضِ يَحْسَبُهُمُ الْجاهِلُ أَغْنِياءَ مِنَ التَّعَفُّفِ تَعْرِفُهُمْ بِسِيماهُمْ لا يَسْئَلُونَ النَّاسَ إِلْحافاً وَ ما تُنْفِقُوا مِنْ خَيْرٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلِيمٌ
273(بخشش شما) براى نيازمندانى است كه در راه خدا، در تنگنا قرار گرفتهاند؛ در حالى كه نمىتوانند [براى تأمين هزينه زندگى] در زمين سفر كنند. [و] از [شدت] خويشتن دارى، (افراد) ناآگاه، آنان را توانگران مىپندارند؛ [اما] آنان را از سيمايشان مىشناسى، كه مصرانه درخواستى از مردم نمىكنند، و آنچه را از (اموال) نيك [در راه خدا] مصرف كنيد، پس در حقيقت خدا به آن داناست.
الَّذِينَ يُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ بِاللَّيْلِ وَ النَّهارِ سِرًّا وَ عَلانِيَةً فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ لا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ
274كسانى كه اموالشان را در شب و روز، پنهانى و آشكارا، [در راه خدا] مصرف مىكنند پس پاداش آنان نزد پروردگارشان براى آنان خواهد بود. و هيچ ترسى بر آنان نيست و نه آنان اندوهگين مىشوند.
الَّذِينَ يَأْكُلُونَ الرِّبا لا يَقُومُونَ إِلَّا كَما يَقُومُ الَّذِي يَتَخَبَّطُهُ الشَّيْطانُ مِنَ الْمَسِّ ذٰلِكَ بِأَنَّهُمْ قالُوا إِنَّمَا الْبَيْعُ مِثْلُ الرِّبا وَ أَحَلَّ اللَّهُ الْبَيْعَ وَ حَرَّمَ الرِّبا فَمَنْ جاءَهُ مَوْعِظَةٌ مِنْ رَبِّهِ فَانْتَهيٰ فَلَهُ ما سَلَفَ وَ أَمْرُهُ إِلَي اللَّهِ وَ مَنْ عادَ فَأُولئِكَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فِيها خالِدُونَ
275كسانى كه ربا مىخورند، بر نمىخيزند مگر همانند برخاستن كسى كه شيطان بر اثر تماس، ديوانه (و آشفته سر) ش كرده است. اين، بدان سبب است كه آنان گفتند:« معامله فقط همانند رباست. »و حال آنكه خدا معامله را حلال كرده، و ربا را حرام نموده است. و هر كس پندى از جانب پروردگارش به او رسد و (به رباخوارى) پايان دهد، پس آنچه (از سود در) گذشته (بدست آورده) فقط از آن اوست؛ و كارش با خداست؛ و [لى] كسانى كه [به ربا خوارى] باز گردند، پس آنان اهل آتشند. [و] آنان در آنجا ماندگارند.
يَمْحَقُ اللَّهُ الرِّبا وَ يُرْبِي الصَّدَقاتِ وَ اللَّهُ لا يُحِبُّ كُلَّ كَفَّارٍ أَثِيمٍ
276خدا، ربا را [بتدريج] نابود مىكند؛ و بخششهاى خالصانه را رشد مىدهد. و خدا هيچ بسيار ناسپاس گنهپيشهاى را دوست نمىدارد.
إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ وَ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ آتَوُا الزَّكاةَ لَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ لا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ
277در حقيقت كسانى كه ايمان آوردند و [كارهاى] شايسته انجام دادند و نماز را بر پا داشتند و [ماليات] زكات را پرداختند، پاداش آنان نزد پروردگارشان براى آنان خواهد بود. و هيچ ترسى بر آنان نيست و نه آنان اندوهگين مىشوند.
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ ذَرُوا ما بَقِيَ مِنَ الرِّبا إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ
278اى كسانى كه ايمان آوردهايد! [خودتان را] از [عذاب] خدا حفظ كنيد، و اگر مؤمنيد، آنچه از ربا باقى مانده است، رها كنيد.
فَإِنْ لَمْ تَفْعَلُوا فَأْذَنُوا بِحَرْبٍ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ إِنْ تُبْتُمْ فَلَكُمْ رُءُوسُ أَمْوالِكُمْ لا تَظْلِمُونَ وَ لا تُظْلَمُونَ
279و اگر (چنين) نكرديد، پس اعلام كنيد كه در جنگ با خدا و فرستادهاش، هستيد. و اگر توبه كنيد، پس اصل سرمايههايتان، فقط از آن شماست، ستم نمىكنيد و مورد ستم واقع نمىشويد.
وَ إِنْ كانَ ذُو عُسْرَةٍ فَنَظِرَةٌ إِليٰ مَيْسَرَةٍ وَ أَنْ تَصَدَّقُوا خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ
280و اگر (فرد) تنگدستى باشد، پس تا [هنگام] گشايش، مهلتى [دهيد،] و بخشش خالصانه (بدهى او) برايتان بهتر است، اگر بدانيد.
وَ اتَّقُوا يَوْماً تُرْجَعُونَ فِيهِ إِلَي اللَّهِ ثُمَّ تُوَفَّي كُلُّ نَفْسٍ ما كَسَبَتْ وَ هُمْ لا يُظْلَمُونَ
281و [خودتان را] از [عذاب] روزى حفظ كنيد، كه در آن به سوى خدا باز گردانده مىشويد؛ سپس به هر كس، آنچه را بدست آورده، بطور كامل [باز پس] داده مىشود؛ و آنان مورد ستم واقع نمىشوند.
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذا تَدايَنْتُمْ بِدَيْنٍ إِليٰ أَجَلٍ مُسَمًّي فَاكْتُبُوهُ وَ لْيَكْتُبْ بَيْنَكُمْ كاتِبٌ بِالْعَدْلِ وَ لا يَأْبَ كاتِبٌ أَنْ يَكْتُبَ كَما عَلَّمَهُ اللَّهُ فَلْيَكْتُبْ وَ لْيُمْلِلِ الَّذِي عَلَيْهِ الْحَقُّ وَ لْيَتَّقِ اللَّهَ رَبَّهُ وَ لا يَبْخَسْ مِنْهُ شَيْئاً فَإِنْ كانَ الَّذِي عَلَيْهِ الْحَقُّ سَفِيهاً أَوْ ضَعِيفاً أَوْ لا يَسْتَطِيعُ أَنْ يُمِلَّ هُوَ فَلْيُمْلِلْ وَلِيُّهُ بِالْعَدْلِ وَ اسْتَشْهِدُوا شَهِيدَيْنِ مِنْ رِجالِكُمْ فَإِنْ لَمْ يَكُونا رَجُلَيْنِ فَرَجُلٌ وَ امْرَأَتانِ مِمَّنْ تَرْضَوْنَ مِنَ الشُّهَداءِ أَنْ تَضِلَّ إِحْداهُما فَتُذَكِّرَ إِحْداهُمَا الْأُخْريٰ وَ لا يَأْبَ الشُّهَداءُ إِذا ما دُعُوا وَ لا تَسْئَمُوا أَنْ تَكْتُبُوهُ صَغِيراً أَوْ كَبِيراً إِليٰ أَجَلِهِ ذٰلِكُمْ أَقْسَطُ عِنْدَ اللَّهِ وَ أَقْوَمُ لِلشَّهادَةِ وَ أَدْنيٰ أَلَّا تَرْتابُوا إِلَّا أَنْ تَكُونَ تِجارَةً حاضِرَةً تُدِيرُونَها بَيْنَكُمْ فَلَيْسَ عَلَيْكُمْ جُناحٌ أَلَّا تَكْتُبُوها وَ أَشْهِدُوا إِذا تَبايَعْتُمْ وَ لا يُضَارَّ كاتِبٌ وَ لا شَهِيدٌ وَ إِنْ تَفْعَلُوا فَإِنَّهُ فُسُوقٌ بِكُمْ وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ يُعَلِّمُكُمُ اللَّهُ وَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ
282اى كسانى كه ايمان آوردهايد، هنگامى كه (بخاطر وام يا داد و ستد) بدهىاى را تا سرآمد معين به يكديگر بدهكار شديد، پس آن را بنويسيد. و بايد نويسندهاى بر اساس عدالت، (سند را) در ميان شما بنويسد. و هيچ نويسندهاى، نبايد از نوشتن خوددارى كند، همان گونه كه خدا آموزشش داده است، پس بايد بنويسد. و كسى كه حق بر عهده اوست، بايد ديكته كند؛ و از (عذاب) خدا كه پروردگار اوست خود را حفظ كند؛ و هيچ چيزى از آن (حق) را نكاهد. و اگر كسى كه حق بر عهده اوست، سبك سر يا (از نظر عقل) كم توان باشد، يا (بخاطر گنگ بودن،) نمىتواند كه خود ديكته كند، پس بايد سرپرستش (به جاى او،) بر اساس عدالت، ديكته كند و دو شاهد از ميان مردان (مسلمان) تان به گواهى طلبيد؛ و اگر دو مرد نبودند، پس يك مرد و دو زن، از شاهدانى كه مورد رضايت شما هستند، [به گواهى بگيريد؛] تا [اگر] يكى از آن دو [زن] فراموش كرد، پس يكى از آن دو، ديگرى را ياد آورى كند. و شاهدان به هنگامى كه آنها (براى گواهى) دعوت مىشوند، نبايد خوددارى نمايند. و از نوشتن (بدهى خود)، تا سرآمدش [چه] كوچك يا بزرگ، ملول نشويد. اين نزد خدا دادگرانهتر، و براى گواهى، استوارتر و به ترديد نكردن، نزديكتر است؛ مگر اينكه داد و ستد نقدى باشد كه آن را در ميان خود، [دست به دست] مىگردانيد. پس هيچ گناهى بر شما نيست كه آن [داد و ستد نقدى] را ننويسيد. و [لى] هنگامى كه معامله (نقدى) مىكنيد، شاهد بگيريد. و هيچ نويسنده و شاهدى، نبايد زيان ببيند. و اگر [چنين] كنيد، پس در حقيقت اين از نافرمانى شماست. و [خودتان را] از [عذاب] خدا حفظ كنيد. و خدا به شما آموزش مىدهد؛ و خدا به هر چيزى داناست.
وَ إِنْ كُنْتُمْ عَليٰ سَفَرٍ وَ لَمْ تَجِدُوا كاتِباً فَرِهانٌ مَقْبُوضَةٌ فَإِنْ أَمِنَ بَعْضُكُمْ بَعْضاً فَلْيُؤَدِّ الَّذِي اؤْتُمِنَ أَمانَتَهُ وَ لْيَتَّقِ اللَّهَ رَبَّهُ وَ لا تَكْتُمُوا الشَّهادَةَ وَ مَنْ يَكْتُمْها فَإِنَّهُ آثِمٌ قَلْبُهُ وَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ عَلِيمٌ
283و اگر در سفر هستيد، و هيچ نويسندهاى نيافتيد، پس گرو گرفته شده (وثيقه) است. و اگر برخى از شما به برخى [ديگر] اطمينان كرد، پس بايد كسى كه امين شمرده شده (و بدون وثيقه، چيزى از ديگرى گرفته)، امانت (و بدهى) وى را بپردازد. و بايد [خود را] از [عذاب] خدايى كه پروردگار اوست، حفظ كند. و گواهى را پنهان نكنيد. و هر كس آن را پنهان كند، پس در حقيقت او دلش گناهكار است. و خدا، به آنچه انجام مىدهيد، داناست.
لِلَّهِ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ وَ إِنْ تُبْدُوا ما فِي أَنْفُسِكُمْ أَوْ تُخْفُوهُ يُحاسِبْكُمْ بِهِ اللَّهُ فَيَغْفِرُ لِمَنْ يَشاءُ وَ يُعَذِّبُ مَنْ يَشاءُ وَ اللَّهُ عَليٰ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ
284آنچه در آسمانها و آنچه در زمين است، فقط از آن خداست. و اگر آنچه در دلهايتان هست، آشكار سازيد يا پنهانش كنيد، خدا شما را بر طبق آن، محاسبه مىكند. و هر كس را (شايسته بداند و) بخواهد، مىبخشد؛ و هر كس را (مستحق بداند و) بخواهد، مجازات مىكند. و خدا بر هر چيزى تواناست.
آمَنَ الرَّسُولُ بِما أُنْزِلَ إِلَيْهِ مِنْ رَبِّهِ وَ الْمُؤْمِنُونَ كُلٌّ آمَنَ بِاللَّهِ وَ مَلائِكَتِهِ وَ كُتُبِهِ وَ رُسُلِهِ لا نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِنْ رُسُلِهِ وَ قالُوا سَمِعْنا وَ أَطَعْنا غُفْرانَكَ رَبَّنا وَ إِلَيْكَ الْمَصِيرُ
285فرستاده (خدا)، به آنچه از طرف پروردگارش به سوى او فرو فرستاده شده، ايمان آورده است؛ و مؤمنان همگى، به خدا و فرشتگانش و كتابهاى او و فرستادگانش، ايمان آوردهاند؛ (در حالى كه مىگويند:) در ميان هيچ يك از فرستادگانش، فرق نمىگذاريم. و (مؤمنان) گفتند:« شنيديم و اطاعت كرديم. [اى] پروردگار ما! آمرزشت را [خواستاريم]؛ و فرجام (همه) فقط به سوى توست. »
لا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْساً إِلَّا وُسْعَها لَها ما كَسَبَتْ وَ عَلَيْها مَا اكْتَسَبَتْ رَبَّنا لا تُؤاخِذْنا إِنْ نَسِينا أَوْ أَخْطَأْنا رَبَّنا وَ لا تَحْمِلْ عَلَيْنا إِصْراً كَما حَمَلْتَهُ عَلَي الَّذِينَ مِنْ قَبْلِنا رَبَّنا وَ لا تُحَمِّلْنا ما لا طاقَةَ لَنا بِهِ وَ اعْفُ عَنَّا وَ اغْفِرْ لَنا وَ ارْحَمْنا أَنْتَ مَوْلانا فَانْصُرْنا عَلَي الْقَوْمِ الْكافِرِينَ
286خدا هيچ كس را، جز به اندازه تواناييش، تكليف نمىكند. آنچه (از خوبى) بدست آورد، فقط به سود اوست. و آنچه (از بدى) بدست آورد فقط به زيان اوست. (مؤمنان مىگويند: اى) پروردگار ما! اگر فراموش كرديم يا خطا نموديم، ما را بازخواست مكن. [اى] پروردگار ما! و تكليف سنگينى بر ما قرار مده، همچنان كه آن را بر كسانى كه پيش از ما بودند، قرار دادى. [اى] پروردگار ما! و آنچه كه هيچ طاقت آن را نداريم، بر ما مقرر مدار؛ و ما را ببخش؛ و ما را بيامرز و بر ما رحمت آور. تو سرپرست مايى، پس ما را بر گروه كافران، پيروز گردان.